هامون به نقل از بولتن نیوز:
عبدالله مهتدی، سرکرده گروهک تروریستی کومله، سه شنبه هفته گذشته با هیاتی از سرکردگان حزب منحله دمکرات کردستان ایران به سرپرستی مصطفی هجری جلسه برگزار کرد. این چندمین نشست میان دو طرف در 6 ماهه گذشته محسوب می شود اما از آنجا که به فحش و الفاظ رکیک کشیده شد متفاوت از جلسات قبلی بود.به گزارش بولتن نیوز از زرگویزله، مقر اصلی گروهک کومله مهتدی، در این نشست که در فضایی پرتنش و جنجالی برگزار شد، اوضاع سیاسی جمهوری اسلامی، وضعیت منطقه ای ایران، کردستان و خاورمیانه بررسی شد.
سرکرده تروریست کومله در این جلسه، پیشنهاد تشکیل یک ستاد مشترک برای اتخاذ سیاست های همسو در قبال اتفاقات آینده را به هجری سرکرده دمکرات می دهد. اما مثل همیشه سرکرده تروریست حزب منحله و تجزیه طلب دمکرات کردستان ایران، شروع به بهانه تراشی کرده و راضی به تشکیل ستاد پیشنهادی مشترکی که عبدالله مهتدی پیشنهاد آن را داده بود نمی شود.
عبدالله مهتدی که در صدد است تا با تشکیل و ایجاد این ستاد مشترک، پول های بیشتری را به جیب بزند، این پیشنهاد را در زمانی ارائه می کند که حزب منحله دمکرات مانند گذشته اعلام کرده حزب مادر و اصلی در کردستان ایران است و آنها بیشتر از همهی احزاب و گروه ها در بین مردم جایگاه دارند و دیگر احزاب و جریان ها، خصوصا کومله مهتدی، جایگاهی در کردستان ایران و در میان مردم آگاه کرد ندارند.
پیش از این عبدلله مهتدی این پیشنهاد را به دیگر جریان های اپوزیسیون کردی داده بود اما هیچکدام از آنها تا کنون این پیشنهاد را قبول نکرده اند، چرا که می دانند منفعت تشکیل چنین ستادی تنها به جیب شخص عبدالله مهتدی سرکرده گروهک تروریستی و تجزیه طلب کومله می رود.
اخبار داخلی حاکی از آن است که پس از تبادل نظر دو طرف در خصوص وضعیت احزاب مخالف کردی و بحث در خصوص ادامه ارتباطات فی مابین و تشکیل ستاد مشترک، این نشست با سخنان تند عبدالله مهتدی سرکرده کومله خطاب به مصطفی هجری سرکرده حزب منحله دمکرات، به جنجال و تنش کشیده شده است.
عبدالله مهتدی از حزب منحله دمکرات بشدت انتقاد کرده که چرا آنها با شاخه های دیگر کومله که بنام کومله فعالیت دارند، رابطه داشته و حتی در نشست های خود با کومله های علیزاده و عمر ایلخانی زاده، از آنها بعنوان کومله یاد کرده اند.
هجری نیز بعد از اعتراضات مهتدی عصبانی شده و با لحنی تند و هشدار آمیز، خطاب به عبدالله مهتدی می گوید: هر وقت که شما از همکاری و برگزاری جلسات مشترک با شاخه انشعابیون حزب منحله دمکرات یعنی جناح خالد عزیزی دست برداشتید و در جلساتتان با آنها، از عنوان "حزب دمکرات کردستان" استفاده نکردید آنگاه حق دارید از ما انتقاد کنید.
هجری در ادامه می گوید: حزب دمکرات فقط یکی است و آن هم حزب دمکرات کردستان ایران به سرکردگی مصطفی هجری است و هر دیدار و ملاقاتی از جانب شما با این شاخه از حزب دمکرات (شاخه خالد عزیزی) به مثابه تایید و به رسمیت شناختن عنوان و نام حزب دمکرات کردستان برای انشعابیون از ما خواهد بود.
بعد از پاسخ های هجری، مهتدی بشدت خشمگین شده و خطاب به هجری با لحن توهین آمیزی می گوید: بس کنید رفیق مصطفی، حد و جایگاه خودتان را بشناسید. بدانید با کی دارید اینگونه حرف می زنید. ما با هر حزبی که دوست داشته باشیم فارغ از اینکه دوست شما باشد یا دشمن، جلسه و نشست برگزار می کنیم و به کسی هم ربطی ندارد!
هجری هم در پاسخ گفت: کاکه عبدالله مهتدی خان! موضوع تنها این نیست. شما حتی مانع به نتیجه رسیدن اتحاد میان احزاب و جریان های کردستان ایران هستید. مثلا در رابطه با شرکت در جلسات اپوزیسیون فارس تند رو، شما نزدیکی زیاد و مستمری با این گروه ها داشتید.
سرکرده حزب منحله دمکرات کردستان، در ادامه حملاتش به مهتدی اضافه می کند: شما بدون در نظر گرفتن مصالح و حقوق کردها و احزاب و جریان های کردی با اپوزیسیون فارس تند رو در کنفرانس هایی نظیر واشنگتن، لندن، اولاف پالمه در استکهلم سوئد، کنفرانس کلن آلمان و کنفرانس اخیر بروکسل ، ،بطور خودسرانه و بی برنامه شرکت کردید.
هجری می گوید: آقای مهتدی بهتر نیست که شما قبل از شرکت در این نوع کنفرانس ها، جلسات و نشست ها با اپوزیسیون فارس، بعنوان یک حزب کردی برنامه های خود را با ما هماهنگ کنید؟ این کار شما سبب شده تا اپوزیسیون کرد با هم هماهنگ و همصدا نباشند.
عصبانیت مصطفی هجری در این لحظه به اوج خود رسیده و به معرفی همسر عبدالله مهتدی (ناهید بهمنی) در کنفرانس های خارج کشور، بعنوان نماینده و رئیس زنان کردستان ایران اشاره می کند و می گوید: آقای مهتدی شما مثل باراک اوباما و یا مثل روسای جمهور کشورها، همسر خود را در هر جلسه و کنفرانسی با خود بعنوان بانوی اول! همراه می برید و او را بعنوان نماینده و رئیس زنان کردستان ایران معرفی می کنید؟!
هجری اضافه می کند: خانم شما ناهید بهمنی در کدام انتخابات بعنوان نماینده و رئیس زنان کردستان ایران انتخاب و یا حتی منصوب شده است؟! حتی 80 در صد مردم کردستان ایران نام ناهید بهمنی را هم نشنیده اند. پیشمرگان زن ما در حزب دمکرات هم هنوز نمی دانند ناهید بهمنی کیست؟!
سرکرده حزب منحله دمکرات می گوید: با این اوصاف همسر شما چگونه خود را بعنوان نماینده و رئیس زنان کردستان ایران به دروغ معرفی می کند؟ و یا در تلویزیون های صدای آمریکا و بی بی سی فارسی حاضر شده و جعل عنوان کرده و از این عنوان برای خود استفاده می کند.
در این هنگام عبدالله مهتدی که میزبان این نشست بود به نشانه اعتراض جلسه را ترک کرد و عملا به هیات رهبری حزب منحله دمکرات بی احترامی آشکاری کرد.
این جنجال ها با سانسور خبری روبرو گردیده و کومله و دمکرات برای جلوگیری از تنش در بین پیشمرگان دو طرف، در این رابطه سکوت کرده اند.
لازم به ذکر است: این اتفاقات در حالی روی می دهد که کومله مهتدی و دمکرات هجری، متحد و هم پیمان نزدیک هم هستند و در اسفند سال گذشته، سرکردگان این گروهک های تروریستی یعنی عبدالله مهتدی و مصطفی هجری در دیداری مخفیانیه به دستبوسی رضا ربع پهلوی پسر شاه مخلوع ایران رفته بودند.
اعتراض مردم به رفتار نادرست باران کوثری
وقتی بیماری قلبی میرحسین موسوی باعث وجد فعالان جنبش سبز می شود!
چه کسی جلو دار شعبون بی مخ های سینمای ایران است
جشنهای شاهنشاهی، اوج فساد و تباهی در ایران
ظامهای شاهنشاهی برپایههای ظلم و جور، فساد و تباهی، خیانت و جنایت و ضلالت و گمراهی بنا شده و همواره در تعارض با جبهه حق و تعالیم پیامبر اسلام قرار داشتهاند. اصولا پادشاهان ایران وجود اسلام و قوانین جامع و آزادی بخش آن را با موجودیت خویش در تضاد میدیدند، زیرا این قوانین هم نظامهای جور شاهنشاهی را نشانه میرود و سیطره مرگبار پادشاهان و خصال نکوهیدهای چون احساس علو و برتری در زمین را برنمیتابد، و هم در تودههای مردم بینش وآگاهی میآفریند و آنان را نسبت به سرنوشت خویش مسئول و متعهد میسازد و برای گسستن زنجیرهای اسارت و بردگی، قدرت میبخشد.
پادشاهان برای اینکه بمانند و بر اریکههای ریاست تکیه زنند و مردم محروم را به اسارت و بردگی درآورند و منابع ثروت آنان را غارت کنند و به استثمار و بردگی مستمر محکوم سازند، با اسلام و پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) و همه کسانی که تداوم دهنده راه پاک رسول الهی و امامان معصوم میباشند - یعنی فقها و علمای آزاده و جهادگر علیه ظلم و جور و تباهی - ستیزه میورزیدند و این حرکت مخرب تا امروز امتداد داشته و هم اینک در کشورهای مسلمان حکام جور با آراستن ظاهر خود به دیانت به منظور فریب افکار عمومی، با حقیقت اسلام میستیزند و به طور خزنده و مرموز تداوم دهنده اسلام شاهنشاهی به ویژه در قالب چهره امروزین آن یعنی اسلام غربی و آمریکایی میباشند.
رژیم پهلوی در حالی که استعمار خارجی و استبداد داخلی به تاخت و تاز میپرداخت و فقر و محرومیت و فساد و تباهی در همه جا رخنه کرده بود، بر مزار کوروش جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی را با اهداف خاص و به منظور بسط سلطه برگزار كرد و هزینههای سنگین آن را بر ملت محروم ایران تحمیل نمود.
امام خمینی درباره نظام شاهنشاهی ایران و جشنهای ننگین به منظور بزرگداشت آن چنین میفرمایند:
"شاهنشاهی ایران، از اولی که زاییده شده است تا حالا، روی تاریخ را سیاه کرده است. جنایات شاههای ایران روی تاریخ را سیاه کرده است. برج از سر درست میکردند: سر مردم را میبریدند، قتل عام میکردند، بعد برج درست میکردند با آن. برای این شاهها ما باید، ملت اسلام باید جشن بگیرد! بازار تهران باید از سرمایه خودشان بدهند برای این جشنها. جشن برای او باید گرفت که در پناه او مسلمین راحتند، جشن برای آنی باید گرفت که برای اینکه یک خلخالی از پای یک نفر معاهد، - معاهده - درمیآید آرزوی مرگ میکند نه کسی که اگر یک دفعه یک شعاری بر خلاف هوای نفس او داده بشود، بفرستد بریزند در دانشگاه. آقا نوشتهاند که دخترها را اینقدر زدهاند که پستانهای اینها محتاج به جراحی است، در همین چند وقت واقع شده است و نجف بیاطلاع است. [گریه حضار] فضاحتهای دیگر که کردند قابل ذکر نیست. چرا؟ برای اینکه شعار دادند که ماجشن 2500 ساله را نمیخواهیم، ما گرسنه هستیم، گرسنگی مسلمانها را رفع کنید، جشن نگیرید، روی مردهها جشن نگیرید. آقا برسانید به دنیا، چرا نجف اینقدر خواب است؟ ما مسئول نیستیم؟ تمام کار ما برای مسلمین درس است؟ فقط همین، که ما درس بخوانیم؟ ما نباید به درد مسلمانها برسیم؟ ما نباید اعتراض کنیم که چرا نفت ایران و اسلام را برای مملکتی که در حال جنگ با مسلمین است میفرستید؟ این اعتراض ندارد؟ نباید این گفته بشود؟ ما برای چه سلاطینی، برای چه سلاطینی جشن بگیریم؟ مردم چه خوشی از سلاطین [دارند]؟ برای آقامحمدخان قجر ما جشن بگیریم؟! در زمان خود ما - زمان خود من - بوده است آن روسیاهیهایی که به بار آوردند، برای کسانی که در مسجد گوهرشاد مسلمین را آنطور قتل عام کردند که خونهایش به دیوار تا مدتی بود و مسجد را درش را بسته بودند که کسی نبیند، ما جشن بگیریم؟! برای آنکه 15 خرداد را پیش آورده، و به طوری که گفتهاند و یکی از علمای قم به من گفت که در قم چهارصدنفر را کشتهاند و روی هم رفته گفته میشود که پانزده هزار مردم را قتل عام کردهاند، ما جشن بگیریم؟! برای اینها ما باید جشن بگیریم؟! خوبهای اینها شقاوت داشتند. یکی از آنهایی که جزء خوبها حسابش میکنند و شاید فواتح برایش خوانده میشود، برای خاطر اینکه یکوقت به کالسکه او جسارت کرده بود یک فوج گرسنه - در بین راه حضرت عبدالعظیم نان خواسته بودند، گرسنه بودند، بیچاره بودند، یک سنگی هم پرت شده بود یا کرده بودند طرف کالسکه او- گفت که این فوج یا این دو فوج را طناب بیندازید، بردند طناب انداختند وعده کثیری را با طناب خفه کردند. "(1)
حضرت امام خمینی در بخشی از سخنان خویش میفرمایند:
"پس چه شد این حرفهای شماکه میگویید همه ایران در رفاه هستند؟ همه ایران در رفاه هستند و بچههایشان را میفروشند برای گرسنگی! در رفاهند همه ایران؟! چه رفاهی الان برای ایران هست؟ بازار ایران را دارند الان چپاول میکنند که یک مقداریاش را خرج این جشن مفتضحانه بکنند، باقیاش را هم خودشان مصرف کنند یا مامورین مصرف کنند. سرمایههای مردم و مسلمین بیچاره را صرف این میکنند و از بودجه خود مملکت چقدرها، چقدر میلیونها، دهها میلیون خرج یک همچو ملعبهای، یک همچو مضحکهای میکنند. برای چه؟ برای هوای نفس"(2)
برای آگاهی از اهداف خاص رژیم ستمشاهی از برگزاری جشنهای شاهنشاهی لازم است به واقعیتهای ذیل توجه شود:
رژیم خواهان بسط نظام لائیک به عنوان فرهنگ مستقر در جامعه بود و نظام شاهنشاهی در این باره، ترکیه را الگوی خود قرار داده بود. ارائه فیلمهای سینمایی، رمانهای غربی، انتشار کتابها و برگزاری جشن هنر شیراز و جشنهای 2500 ساله، جشنهای تاجگذاری و... ابزارهایی برای تحقق این هدف بودند. در ستایش بیست و پنجمین قرن تاسیس امپراتوری ایران، مردم و محمدرضا پهلوی در برابر آرامگاه کورش ادای احترام میکنند. عبارت زیر بخشی از آغاز و پایان سخنرانی شاه در مقابل مقبره کورش است كه به نقل از مطبوعات آن زمان نقل ميشود :
«...کورش، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه هخامنشی، شاه ایران زمین، از جانب من شاهنشاه ایران و از جانب ملت من بر تو درود باد.. کورش، شاه بزرگ در این لحظه درخشان تاریخ ملت ایران، من و همه ملت ایران به روان تو درود میفرستیم و خاطره فراموش نشدنی تو را پاس میداریم.....در میانه اکتبر 1971 میلادی، 69 نفر از سران کشورهای گوناگون یا نمایندگان آنها شامل 20 پادشاه و امیر، 5 ملکه، 21 شاهزاده، 16 رئیس جمهور، 3 نخستوزیر، 4 معاون رئیس جمهور، 2 وزیر خارجه در آرامگاه کورش در پاسارگارد حضور به هم رساندند. ...این یک مهمانی بزرگ نبود بلکه مراسم بزرگداشت 25 قرن تاریخ و تمدن بود. در طول روز کاروان اتومبیلها با اسکورت از شهر شیراز میگذشتند تا به جایگاه کاخ شاهان کهن ایران در دل بیابان بروند. کاخی که از زمان کورش به یادگار مانده بود. ...محل برگزاری جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی در یک اردوگاه به صورت یک ستاره با 5 شاخه بود که از مرکز اقامتگاه سلطنتی منشعب میشد و این 5 شاخه نماد 5 قاره بود. 3 چادر بزرگ، 53 چادر کوچک مطلا و دارای تهویه مطبوع که با مبلهای ارسالی از فرانسه تزیین شده بود از امکانات محل اقامت مهمانان شاه بود. هر رئیس دولت یک چادر داشت با یک اتاق نشیمن، 2 اتاق خواب و حمام، اتاقی برای مستخدمان، یک آشپزخانه کوچک و یک ناهارخوری. شاه و شهبانو شخصا بر همه مقدمات این مراسم نظارت کرده بودند. شب بعد از مراسم شادباش، مهمانان از چادرهای خود بیرون میرفتند و تخت جمشید و ویرانههای کاخ جانشین او کورش و داریوش وسپس کمبوجیه را بازدید میکردند...10 هزار قاطر و 6 هزار شتر لازم آمد تا گنجینههای تخت جمشید را از آنجا انتقال بدهند. نقطه اوج مراسم برای مهمانان، برنامه نور و صدا در میان سنگهای عظیم بود، سنگهای عظیمی که همه رویدادهای تاریخ ایران را در آنجا به نمایش گذاشته بودند.
شاه میگوید:... در این روز بزرگ تاریخ ایران از تختجمشید، زادگاه شاهنشاهی کهنسال ایران در حضور سران کشورهای جهان، امیدوارم بتوانم الهامبخش همه مردم زمین در ادامه راه آنان باشم... رژه تخت جمشید آغاز میشود. ...ابتدا رژه مردان پارسی در لباسهای پوستی بود که ایام پیش از تاریخ را به خاطر میآورد. سپس نوبت به نیروهای هخامنشی میرسید، اولین سپاهی که جهان را مسخر کرده بود. آنها با تانکهایی میآمدند که دشمنان خود را به وسیله آنها در هم میشکستند و نوای شیپورهایشان نوید صلح را میداد. چگونگی طراحی لباس، سلاحهای جنگی و آلات موسیقی را باستانشناسان و تاریخ نگاران بیش از 10 سال مورد بررسی قرار داده بودند، زمانی که ابتداییترین وسایل و آلات جنگی وجود نداشت. در دورههای آغازین حتی افسار برای اسبها وجود نداشت و این دژهای چوبی بودند که دشمنان را به وسیله آنها محاصره میکردند و با کشتیها پلی را به طول 38 مایل در دریای مدیترانه به وجود میآوردند تا بتوانند از دریا بگذرند، آن هم قبل از این که دورههای ارتشهای نو فرا برسد...ارتش اسکندر مقدونی و دیگر ارتشهای بعدی از روشهای ایرانیان تقلید میکردند. در طول 500 سالی که دیوار چین ساخته شد، هانیبال از کوههای آلپ گذشت، سزار سرزمین گلها را فتح کرد و این سربازان پارتی سلسله ساسانیان بودند که مرزهای ایران را پاس میداشتند ووحشت در دل دشمنان میافکندند. روح ایران بارها سر بر افراشت و شیپورها هرگز از دمیدن باز نایستادند. سپس نوبت سپاهیان سامانی رسید، با نیزههای بلندشان و سلاحهای ویژهشان که همزمان با ترویج دین اسلام توسط محمد(ص) بود. سپس نوبت به صفاریان رسید و بعد نوبت به دیلمیان و آنگاه صفویان روی کار آمدند ... هنگامی که سپاهیان صفوی از مرز و بوم ایران پاسداری میکردند، کریستف کلمب سرگرم کشف آمریکا بود. بعد از سلسله صفوی حکومت نادرشاه افشار بود. دولت افشاریه معاصر پرنس چارلی بود که پرچم طغیان را در اسکاتلند برافراشت و این سلسله افشاریه بود که توپهای کوچکی را به نام زنبورک روی شترها سوار کرد و آن زمانی که سپاهیان زند دست به عمران و آبادانی کشور زدند و آرامش را در کشور برقرار کردند، اعلامیه استقلال آمریکا صادر شد....
شاه از برپایی این جشنها هدفهای زیادی را دنبال میکرد. وی با اجرای این مراسم سعی داشت که بر وجود نهاد سلطنت در ایران به مدت 2500 سال و تداوم این نهاد تا فرمانروایی خود تاکید کند و به ایرانیان بفهماند که ایران کشور بزرگی شده است و او به عنوان پادشاه این کشور، خود را وارث و نگبهان یک تاج و تخت 2500 ساله میداند. وی همچنان در پی کسب وجهه بینالمللی برای حکومت خود و تحکیم مشروعیت سلسله پهلوی بود تا بتواند در سایه آن، اعتماد دولتمردان بیگانه را برای سرمایهگذاری بیشتر در ایران بدست آورد. خودبزرگ بینی از دیگر انگیزههای شاه برای برگزاری جشن 2500 ساله بود.
شاه در مقایسه با بسیاری از شخصیتهای مطرح جهان که از وجهه مردمی برخوردار بودند، در میان مردم ایران جایگاهی نداشت. وی دارای امتیاز ویژهای نبود تا در برابر آن به خود ببالد. نه از نسب بهرهای داشت و نه از کمال. او برای جبران این سرخوردگی و نیز کسب اعتبار کاذب امیدوار بود که با پیوند دادن حکومت خود به کورش و 2500سال پادشاهی و احیای باستانگرایی یا نادیده گرفتن تاثیر انکارناپذیر اسلام در تاریخ 1400 ساله گذشته ایران، خود را در برابر جهانیان به عنوان پادشاهی توانا و بیهمتا قلمداد کند، تلاشی که البته ناموثر بود. »(3)
امام خمینی در بخشی دیگر از سخنانشان، درباره آثار شوم جشنهای شاهنشاهی چنین میفرمایند:
"این انقلاب ننگین و خونین به اصطلاح سفید، که در یک روز با تانک و مسلسل پانزده هزار مسلمان را- آنطور که معروف است - از پای درآورد، روزگار ملت را سیاهتر ساخت. زندگی دهقانان و زارعین اسیر را بیشتر تباه کرد. اکنون در بسیاری از شهرستانها و اکثر روستاها درمانگاه، دکتر و دارو وجود ندارد. از مدرسه، حمام و آب آشامیدنی سالم خبری نیست و - به حسب اعتراف بعضی از مطبوعات - در بعضی از دهات، کودکان معصوم را از گرسنگی به چرا میبرند ولی دستگاه جبار صدها میلیون تومان از سرمایه این مملکت را صرف جشنهای ننگین میکند، جشن تولد این و آن، جشن بیست و پنجمین سال سلطنت، جشن تاجگذاری و از همه مصیبتها بالاتر جشن منحوس 2500 ساله شاهنشاهی، که خدا میداند چه مصیبت و سیهروزی برای مردم و چه وسیله اخاذی و غارتگری برای عمال استعمار به بار آورده است. بودجه هنگفت و سرسام آوری که در این امر مبتذل صرف میشود اگر برای سیرکردن شکمهای گرسنه و تامین زندگی سیهروزها خرج میشد، تا اندازهای از مصیبتهای ما میکاست لیکن استفاده جویی و خودکامگی نمیگذارد که اینها به فکر ملت باشند. دستگاه جبار، با پول ملت مسلمان، برای شاهانی که در هر عصر ملتها را در زیر چکمههای نظامی خود خرد کردهاند، شاهانی که همیشه با مذاهب حقه دشمنی داشتند، شاهانی که دشمن اسلام بوده و نامه حضرت رسول(ص) را پاره کردند (4) شاهانی که نمونه آنان در عصر حاضر پیش چشم همه است، جشن میگیرد و چراغانی میکند." (5)
امام خمینی همچنین اعلام میکنند:
"هر روز میشنود، هر روز ناله مردم را میشنود، هر روز اطلاع میدهند که دخترها را چه کردند، دخترها را کشتند بعضیشان را، سر ناهار ریختند آن قلدرها و چماق کشها، ریختند سرناهار، دیگ، نمیدانم، [آب یا غذای] جوش را ریختند به سر این بیچارهها. چه شده است؟ گفتند: مثلا مرده باد زید، زنده باد زید. این آدم کشتن دارد؟! گفتند ما جشن 2500 ساله را میخواهیم چه کنیم، جشن را آنها باید بگیرند که زندگی دارند، آنها باید بگیرند که یک حکومتی دارند که در تحت نظر آن حکومت در رفاه هستند، در پناه هستند. جشن برای حضرت امیر باید بگیرند که در زیر شمشیر او مردم در پناه هستند، مردم در امان هستند، هیچ کس نمیترسد در حکوت او الا از خودش، از حکومت نمیترسد. برای اینکه حکومت حکومت عدل است. حکومت عدل ترس ندارد، از خودش انسان باید بترسد. اما اینجا اینطوری است؟"(6)
پاورقی:
1 - صحیفه امام، ج 2، ص 363 و 364
2 - همان مدرک، ص 364
3 - هفته نامه "ایام" شماره61، ص 5
4 - اشاره به جسارت خسروپرویز، پادشاه ساسانی
5 - صحیفه امام، ج 2، ص 325
6 - همان مدرک، ص 367منبع : باشگاه اندیشه
اخبار مربوط به جيگر را اينجا به اشتراك بگذاريد + تصاوير
هامون به نقل از باشگاه خبرنگاران:
حركت عجيب و البته قابل پيش بيني بي بي سي فارسي (قابل پيش بيني از اين جهت كه تلويزيون وابسته به خاندان سلطنتي در زمانهايي كه دستش به هيچ جايي بند نيست دست به دامن مواردي ميشود كه موجبات تمسخر و البته تعجب ديگران را فراهم ميآورد) در ممنوع التصوير كردن شخصيت جيگر در برنامه پر طرفدار كلاه قرمزي كه در ايام مناسبتي سال پخش ميشود باعث شد انتقادات و تمسخر گسترده كاربران داخلي و خارجي به سمت مديران شبكه بي بي سي فارسي نشانه رود.
هنوز ساعتي از انتشار خبر سراسر دروغ بنگاه وابسته به بهائيان نگذشته بود كه پيامكهاي زيادي بين مشتركان تلفن همراه رد و بدل شد. آري بي بي سي فارسي در مورد جيگر به پيامك جوك ايرانيان تبديل شد.
مشتركان ضمن به سخره گرفتن دست اندركاران تلويزيون بي بي سي فارسي در پيامكهاي خود خبر از پيوستن جيگر به تيم خبري بي بي سي فارسي مي دادند.
اما در اين ميان سايتها و وبلاگها هم بيكار نبودند و با قرار دادن كاريكاتور و مطالب طنز بر روي خروجي خود شبكه وابسته به ملكه را بيش از پيش مورد تمسخر قرار ميدادند.
در يكي از موارد وبلاگي با طرح سوال 4 گزينهاي نوشت:
جیگر در بی بی سی؟
۴- به نظر شما در صورت تایید خبر ممنوع التصویر شدن "جیگر" آینده وی چگونه رقم می خورد؟!
الف. می رفت از شهر، به روستایی، آنجا که دارد، آب و هوایی(!) و سپس در آنجا با "پاریکال" ازدواج می کرد و تا آخر عمر به خوبی و خوشی در طویله ای (به همراه چند کره خر)زندگی می کرد!
ب. هر طور شده خودش را به آنطرف آب ها می رساند و در مستندهای "نشنال جئوگرافیک" نقش "خر" رابازی می کرد!
ج. او نیز به مانند "ز.امیر ابراهیمی" به بی بی سی فارسی دعوت شده و خبرنگار این شبکه می شد!
د. افسردگی می گرفت و خودش را از یک دره به پایین پرتاب می کرد و سپس از گوشتش در رستورانهای غیرمجاز استفاده میشد.
در نمونهاي ديگر و در سري كاريكاتورها، طرحها و عكسهاي منتشر شده در سطح فضاي مجازي كاريكاتوري با اين مضمون كه جيگر به بي بي سي نقل مكان كرده و عنوان ميكند كه هر خري را به اين شبكه راه نميدهند منتشر شد كه با استقبال زياد مخاطبان مواجه شد.
برخي جيگر را نجات غريق بي بي سي ميدانستند و برخي هم عنوان ميكردند بي بي سي بعد از پائين بردن تابلو يكي از سران فتنه، تابلو جيگر را بالا برده است.
البته تيترهاي خبري پس از اين بي بي سي فارسي هم كه پس از اين روي خروجي خواهند رفت بسيار جالب توجه بود، برخي كاربران اينترنتي در مطلبي كه جاي خود را در پيامكها هم باز كرد، تيترهاي بي بي سي در آينده را اينگونه نوشتند:
تيتر اخبار بی بی سی در روزهای آینده
پس از نگرانی عجیب بی بی سی در مورد جیگر محبوب کلاه قرمزی، سر تیتر اخبار روزهای آینده ی بی بی سی به شرح زیر اعلام شد:
سرتیتر اخبار بی بی سی در روزهای آینده
پشت پرده روابـــط کلاه قرمـــزی و سرونـــاز...
عمو پورنگ به دلیل سرعت غیرمجاز جریمه شد...
خاله نرگس در پاتختی دختردایی اش شرکت نمیکند...
حنــــا بر اثر وقوع طوفــان در مزرعـه به شدت مجروح شـد...
جودی آبوت نسبت به وضع حقوق بشر در تهران ابراز نگرانی کرد...
سوقصد تروریست های ناشناس به خانواده دکتر ارنست ناکام ماند...!
جيگر شخصيت محبوب كلاه قرمزي در ديداري دوستانه با ملكه انگليس ديدار خواهد كرد...
اعطاي نشان سر و دوك به جيگر توسط ملكه انگليس...
دعوت بي بي سي فارسي از جيگر براي دعوت به همكاري...
شما هم ميتوانيد پيامكها، طرحها و مطالبي كه در اين خصوص دريافت كردهايد و يا ايده پردازي نمودهايد را در قسمت نظرات اين خبر براي ما ارسال كنيد تا به انتشار عمومي گذاشته شود.
تهديد حمله به ايران يک لفاظي بي نتيجه است
وزير اطلاعات رژيم صهيونيستي، گفته هاي مقامات اين رژيم در حمله نظامي به ايران را تنها يک لفاظي بي نتيجه دانست.
|
|
هامون به نقل از سیرنیوز به نقل از السفير؛ «دان مريدور» با اعلام اين مطلب افزود: اظهارات مقامات رژيم اسرائيل مبني بر حمله احتمالي به ايران، لفاظي است که نتيجه اي براي اين رژيم درپي نخواهد داشت. وي با بيان اينکه در شرايط کنوني هرگونه حمله به تأسيسات هسته اي ايران، نتيجه اي عکس براي رژيم صهيونيستي بجاي مي گذارد، اين اقدام را باعث هرچه قوي تر شدن ايران دانست. گفتني است؛ طي روزهاي اخير، بسياري از مقامات سابق و کنوني رژيم صهيونيستي، اظهارات نتانياهو نخست وزير اسرائيل مبني بر حمله به ايران را، غيرمنطقي و ناشي از ضعف سران اين رژيم برشمردند. در همين حال، «مايکل هايدن» که در زمان حمله هوايي رژيم صهيونيستي به سوريه به بهانه انهدام تأسيسات هسته اي اين کشور، رئيس سازمان اطلاعات مرکزي آمريکا بود در مصاحبه با هاآرتص گفت: نيازي نيست تا در شرايط فعلي تصميم به حمله کردن به ايران بگيريم. اين مقام سابق آمريکايي در ادامه دليل اين اظهارات خود را اينطور بيان کرد: همانطور که ارزيابي هاي جديد نشان مي دهند ايران تا پيش از سال 2013 و يا 2014 به توانايي ساخت تسليحات اتمي دست پيدا نمي کند از همين رو در شرايط فعلي نيازي به حمله نيست. هايدن در خصوص تلاش هاي رژيم صهيونيستي براي آغاز جنگ جديد در خاورميانه گفت: من نيت اسرائيل را درک نمي کنم اما علوم هندسه و فيزيک به ما مي گويند که برنامه هسته اي ايران يک چالش بزرگ براي هر ارتشي است و منابع اسرائيل براي مقابله با ايران بسيار محدودتر از منابع آمريکاست. وي درباره اينکه چرا در شرايط فعلي نيازي به حمله به ايران نيست، گفت: هنوز اطمينان کاملي درباره اينکه همه اهداف شناسايي شده باشند وجود ندارد.
|
فرمانده کل سپاه: دشمن جرات عملي کردن تهديدهايش را ندارد
فرمانده
کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اشاره به تشديد تهديدهاي دشمن عليه
ايران گفت: دشمنان تهديد نظامي ميکنند اما جرات تهديد عملي را ندارند.
|
|
هامون
به نقل از سیرنیوز ، سردار سرلشکر محمدعلي جعفري در مراسم افتتاحيه اجلاس
سالانه سازمان بسيج اساتيد که در تالار قدس کتابخانه آستان قدس رضوي برگزار
شده است با بيان اينکه "دنيا در حال يک تحول است و موقعيت ويژه کشور ما
قابل انکار نيست"، افزود: شما جمع خاصي از اساتيد بسيجي و انقلابي هستيد که
پذيرفتهايد مدافع ارزشهاي انقلاب و پيادهسازي اهداف آن باشيد. وي با
بيان اينکه "وقتي عنوان فرماندهان جنگ نرم به اساتيد دانشگاهي داده ميشود،
اين يک مسئوليت بسيار سنگين است"، خطاب به اساتيد بسيجي گفت: شما
فرماندهان جنگ نرم امروز هستيد. ما روز به روز شاهد موفقيتهاي ايران هستيم
و از تهديدات دفاعي، نظامي و امنيتي عبور کرديم و مهم اين است که بدانيم
در اين مقطع در چه شرايطي قرار داريم و چه مسالهاي براي جمهوري اسلامي مهم
است. جعفري با اشاره به "اينکه جنگ نرم نوعي جنگ است که خوب حس نميشود"،
اظهار کرد: وقتي جنگي حس نشود استعدادها هم خوب به کار گرفته نميشود. در 8
سال دفاع مقدس مردم مقابل تهديدها ايستادند و کمتر از يک سال نيروهايي که
هيچ تجربهاي در زمينه نظامي نداشتند، در جبههها صاحبنظر شدند و با بسيج
نيروها خرمشهر آزاد شد و بعد از آن 7 سال براي انتقامگيري با دشمن
جنگيديم. فرمانده کل سپاه افزود: يکي از بزرگترين پيامدهاي جنگ 8 ساله اين
بود که نيروهاي استکبار به اين نتيجه رسيدند که با ايران نميشود با زور و
جنگ رفتار کرد و نميتوانند ارادهشان را به ايران تحميل کنند. وي با بيان
اينکه "در حال حاضر دشمنان تهديد نظامي و دفاعي ميکنند اما جرات تهديد
عملي را ندارند و از بيان آن پرهيز ميکنند"، تصريح کرد: امروز در جنگ
نرم، نيروهاي دانشگاهي و حوزوي داراي تکليف هستند و بايد با ديد جنگي در
اين عرصه قدم بگذارند. فرمانده کل سپاه با اشاره به اينکه "جنگ نرم بسيار
خطرناکتر از جنگ سخت است"، تاکيد کرد: در جنگ نرم بايد هر عنصر و فرمانده
با حسي که نسبت به تهديد ميبيند متناسب با توانمنديهاي خود در اين عرصه
اقداماتي را انجام دهد. وي خطاب به اساتيد بسيجي ادامه داد: پيشتازي در
عرصه هاي نبرد در جنگ نرم، مبتني بر توانمنديهاي فردي است؛ بويژه براي شما
که فرماندهان جنگ نرم قلمداد ميشويد. پيشتازي در اين عرصه اين است که بر
اساس انتظارات مقام معظم رهبري عمل کنيم. جعفري با بيان اينکه "ما از نعمت
رهبري هوشمند برخورداريم"، تاکيد کرد: مقام معظم رهبري جزييات مشکلات و
راهبردهاي عملياتي را بيان ميکنند اما مشکل از ماست که براي اجراي آن کم
تلاش ميکنيم و در همه بخشهاي مختلف کشور اين مشکل وجود دارد. امروز
شرايطي استثنايي براي توسعه دين خدا به وجود آمده و نميتوانيم در برابر
اين شرايط حرکتي عادي و معمولي داشته باشيم. فرمانده کل سپاه با بيان اينکه
"در جنگ نرم بين اسلام و کفر، سلاح ما قلم، زبان، فکر و انتقال آن به
ديگران است"، ادامه داد: نقش فرماندهان جنگ نرم در کادرسازي و تربيت نيرو
براي اداره جامعه اسلامي و تحول در علوم انساني است که هنوز نتيجه نداده و
يکي از مهمترين وظايف اساتيد انقلابي ما اين است که بايد برنامه و طرحهاي
اجرايي داشته باشند. ما فرصت نداريم و همين امروز هم دير است. انقلاب
اسلامي به شدت منتظر اقدامات انقلابي ماست و بايد خالصانه نيت و براي ياري
دينمان از تمام توانمان استفاده کنيم. وي با تاکيد بر اينکه "حفظ کردن
روحيه انقلابي براي انقلاب اسلامي کار سادهاي نيست و اين مسووليت را هر
بسيجي در هر مقامي بايد داشته باشد"، خاطرنشان کرد: ايدهپردازيها در کشور
کمتر اجرا ميشود و به نظر ميرسد که ضرورت تبديل ايدههاي خوب به
راهکارهاي اجرايي لازم است. بايد از شعار دادن کم کنيم و به اقدامات عملي
بپردازيم. صحبت اصلي مقام معظم رهبري، وضعيت جهان در حال تحول است. بيداري
اسلامي امروز در بسياري از کشورها و ناموفق بودن آمريکا براي تسلط بر
خاورميانه و حوادث امروز اروپا شواهد اين ادعا است. جعفري همچنين، با اشاره
به سخنان اخير مقام معظم رهبري اظهار کرد: وجهه آمريکا که به عنوان متهم
در دنيا مطرح است، افول کرده و مرگ بر آمريکا ديگر شعار اختصاصي ملت ايران
نيست و همه ملتهاي دنيا همين را ميگويند. امروز همه، آمريکا را دولتي
طرفدار ظلم و سلطه بر ملتها و مداخلهگر در همه امور ميشناسند و اين
نشانههاي تحول عظيم جهان است. فرمانده کل سپاه افزود: رهبري نتيجهگيري
کردند که تحول در سطح جهان امري قطعي است و فرمودند ايران در اين تحول
تماشاچي نيست و نقش محوري بر عهده دارد. ايشان به ذخاير عظيم زيرزميني و
سرمايه انساني و نکات اميدبخشي اشاره کردند که هر کدام از اين مسايل براي
ما حجت است. وي با تاکيد بر اينکه "غرب و اروپا توان ايدهپردازي براي بشر
را ندارند و در مقابلش جمهوري اسلامي داراي حرفي نو و زايش فکري است"،
يادآور شد: مقام معظم رهبري فرمودند به جز صدر اسلام هيچوقت اين طور نبوده
که دين با زندگي بشر توام باشد. اين موضوع رسالت حوزه و دانشگاه را سنگين
ميکند و با حماسهسازيها و تحمل سختي فراوان امروز اين در جهان جا افتاده
که اسلام براي زندگي طرح و ايده دارد و قوانين اسلامي براي زندگي بشريت
است. فرمانده کل سپاه در پايان تصريح کرد: پيامي که انقلاب اسلامي به ديگر
جوامع ارسال کرده اين است که دين اسلام ميتواند ادارهکننده جامعه باشد؛
مسالهاي که غربيها نقطه مقابل آن حرکت ميکنند
|
درگیری شهید اندرزگو با باند مهدی هاشمی/ پیشبینیهاي اندرزگو از آینده انقلاب و آيت الله خامنهاي
قبل از پرداختن به شهید اندرزگو باید درباره جایگاه این گونه شهدا در جامعه دینی صحبت، و به عنوان یک ضرورت اجتماعی درباره این گونه شخصیت ها مطالعه کرد.
شهید اندرزگو به تعبیر امام (ره)، نیمی از انقلاب بود
جایگاه ایشان در شکل گیری انقلاب اسلامی به گونه ای بود که امام (ره) گفتند: «او نیمی از انقلاب بود»، تمام فعالیت ها و زحمت های زندانیان و مبلغین انقلابی در یک طرف و در طرف مقابل این شهید است.
امام (ره) درحالی این حرف را زدند که شاهد همه فعالیت ها بودند، بعید می دانم امام(ره) در مورد کس دیگری این گونه تعبیری به کاربرده باشند. امام (ره) در مورد کسانی که کار علمی و معنوی برای انقلاب کردند، شهدا و حتی کسانی که پایگاه اجتماعی بلاد بودند همانند ائمه جماعات، این تعبیر را به کار نبردند.
شهید اندرزگو؛ نخ تسبیح فضائل انقلاب
شهید اندرزگو حکم نخ تسبیح فضایل انقلاب را داشت. شما وقتی تسبیح را نگاه می کنید، تنها دانه های آن را می بینید، درحالی که اگر نخ تسبیح نباشد، دانه ها از هم می پاشد.
اگر بخواهیم شبیه این شهید را نام ببریم تنها شاگرد برجسته وی، مرحوم ابوترابی را می توان نام برد؛ آن سرافرازی که آن نقش برجسته را در اسارت ایجاد کرد.
شهید اندرزگو؛ ودیعهای الهی برای انقلاب
وقتی به مرحوم ابوترابی و نقشش در دوران اسارت نگاه می کنیم، می بینیم که به اعتراف همه، اسارتگاه را تبدیل به دانشگاه کرده بود.
مرحوم ابوترابی مثل یک ودیعه الهی برای آزادگان بود و این نقش را شهید اندرزگو برای کل انقلاب داشت. همه این نقش کلیدی در اسارت را در حالی برای مرحوم ابوترابی، اعتراف می کنند که وی شاگرد شهید اندرزگو بود.
خاطرهای از توسل شهید اندرزگو به حضرت زهرا(س)
یکی از خاطراتی را که از برادر مرحوم ابوترابی شنیدم نقل کنم؛
در زمان قبل از انقلاب شهید اندرزگو و مرحوم ابوترابی، مقداری اسلحه پشت ماشین پنهان کرده بودند تا به جایی منتقل کنند. ظاهرا این قضیه لو رفته بود و برای همین ساواک ایست بازرسی گذاشته بود تا ماشین ها را بگردند.
مرحوم ابوترابی می گوید: در ماشین نشسته بودیم که متوجه شدیم ساواک در حال گشتن ماشین هاست، نگران این بودم که شهید اندرزگو دستگیر شود، منتظر بودم تا ببینم شهید چه می کند.
ساواکی ها آمدند و نگاهی کردند و گفتند شما برید. بعد از رفتن پرسیدم چی شد؟ شهید گفت: یک لحظه به حضرت زهرا (س) توسل کردم و مادرمان ما را از این جا رد کرد.
بارز بودن توسل به حضرت زهرا (س) در زندگی شهید اندرزگو
توسل در زندگی شهید اندرزگو خصوصا به حضرت زهرا (س) بارز بود. در جبهه ها هم بیشترین توسل رزمندگان به حضرت زهرا (س) بود، خیلی از عملیات ها در ایام فاطمیه انجام می شد، در عملیات فتح المبین، رمز عملیات یا زهرا (س) بود و آن فتح مبین رقم خورد؛ اینها همه حساب شده است.
انقلاب ما با توسل به حضرت زهرا (س) پیروز شد، من دو نیمه از انقلاب را برایتان گفتم، یکی شهید اندرزگو و دیگری دفاع مقدس.
دو نفری که همیشه گردان را نجات می دادند
در جنگ، در یک گردان، یک یا دونفر همیشه بودند که آن گردان را نجات می دادند، اتفاقاتی که برای این یک یا دو نفر می افتاد را هم کسی جز خدا خبر ندارد، همه کسانی هم که شاهد این اتفاقات برای این افراد بودند، باقی نمی ماندند؛ برای همین فقط خدا می داند که برای این افراد چه اتفاقی می افتاد؛ مثل شهید احمدی روشن که می گویند سایت نطنز حاصل تلاش ایشان بوده است.
این یکی دو نفر حکم نخ تسبیح را دارند و نقش فوق العاده ای هم ایفا می کنند. بنابراین باید در مورد جایگاه شخصیتی آنها فکر کرد.
قرار نیست همه جامعه خوب شوند
اصلا قرار نیست که همه جامعه خوب شوند، لازم هم نیست. اگر همه جامعه هم خوب شوند بازم هم یکی دونفر هستند که از بقیه خوبترند. مثل فیلم سینمایی که یک یا دو نفر بیشتر نمی توانند قهرمان فیلم باشند. البته این مثال مع الفارغ است و قابل مقایسه با جامعه نیست.
در حقیقت جامعه آن یک نفرها هستند که در آن نقش ایفا می کنند، اگر شما همه جوانان خوبی باشید و بخواهید یک کار انجام بدهید، قریب به اتفاق شما کار اندکی انجام می دهید و یکی یا دو نفر نقش برجسته تری پیدا می کنید.
این برجستگی قبل از اینکه به افراد بستگی داشته باشد به جامعه بستگی دارد. قرآن می گوید: اگر 10 نفر یا 20 نفر بایستید به شما می گویم که چگونه همه قله ها را فتح می کنید.
تفاوت تربیت نخبگان انقلابی و کار عمومی
کار فرهنگی دو قسمت است؛ تربیت نخبگان و خواص انقلاب و دیگری کار عمومی کردن. این دو متفاوت است. خیلی وقت ها می بینیم که خیلی از مراکز کار عمومی می کنند و می خواهند همه را جذب کنند.
دوستان به من می گویند: من می توانم با صحبت هایم ضد انقلاب و بی نماز را هم جذب کنم؛ پس بروم برای غیرمذهبی ها سخنرانی کنم؛ اما من حرف های ناگفته ای دارم که باید به انقلابی ها بگویم، برای همین تمایل دارم خوب ها را خوب تر کنم.
تفاوت ابوذر، کمیل و مالک از منظر امام علی (ع)
اگر دقت کنید، نیاز ما به جمعیت های خوب کمتر است، بلکه نیاز به نخبگان داریم. این نبخگان باید توان بیشتری داشته باشند؛ حضرت امیر المونین (ع) به ابوذر گفت: تو رئیس یک نفر هم نشو، چون نمی توانی. به کمیل هم گفت: بدون اجازه من آب نخور. اما درباره مالک اشتر فرمودند: هر جا فکر کند همانند من فکر می کند.
نخبگان که ستون جامعه اند، ناگهانی به وجود نمی آیند. در مورد ویژگی این گونه شخصیت ها باید مطالب بیشتری مطالعه کرد.
کمبود نخبگان؛ عامل اصلی مشکلات
این شخصیت ها اهمیت فوق العاده ای دارند؛ به حدی که اگر مشکلاتی در جامعه به وجود آید به این خاطر است که از آن نخبگان کم داریم و نمی توانیم مدعی باشیم که عموم مردم را کم داریم.
وقتی احساس می کنیم این گونه شخصیت ها را کم داریم، باید بدانیم که همه گرفتاری ها از خود ماست. اصلا نباید خوشحال باشیم که یک جمع خوب هستیم که پای انقلاب ایستاده ایم و کار می کنیم، همین ماها هستیم که وضعیت را این گونه کرده ایم.
کسانی که نمی توانند از رفیق بازی بگذرند، به راحتی دچار مصلحت اندیشی می شوند؛ به بیماری هایی دچار می شوند که در هیچ آزمایش خونی هم نشان داده نمی شود.
باید در شهید اندرزگو، مرحوم ابوترابی که در واقع شهید است و امثال شهید بهشتی این نخ تسبیح بودن را دید. امثال این افراد به سادگی پیدا نمی شود.خیلی از بچه مذهبی ها از ویژگی های این شخصیت ها، عاری هستند.
درگیری شهید اندرزگو با باند مهدی هاشمی قبل از انقلاب
شهید اندرزگو با جریان مهدی هاشمی قبل از انقلاب درگیر شد و اصلا موافقشان نبود. این درحالی است که کسی مثل منتظری در دام مهدی هاشمی اسیر شد که امام می گفت من چند بار در منتظری خلاصه می شوم.
یک کسی به من می گفت یکی از رفقای منتظری بعد از ربوده شدن امام موسی صدر، گفت بعد از امام کسی جز منتظری دیگر نیست.
مثل منتظری اسیر مهدی هاشمی شد اما شهید اندرزگو نه، صلابت شهید اندرزگو جدای از بصیرتش است؛ او میان دو تا انقلابی، در رو در بایستی گیر نکرد.
جایگاه شخصیتی شهید اندرزگو در جامعه، مطابق سنتهای الهیست
این نقش در جامعه مدنی و انقلابی طبق سنن الهی تعریف شده است، همیشه به چنین افرادی نیاز داریم، کسانی که محور و سنگ زیرین آسیاب باشند.
مشکل امروز ما این است که این گونه افراد را کم داریم، در بقیه بخش ها مشکل نداریم؛ از نظر بی نمازهای جامعه مشکلی نداریم، در مورد عرق خورها و ضد انقلاب همه چیز نرمال است، در مورد میزان جهالت و معرفت همین قدر که داریم خوب است. بیشتر از این هم نباید انتظار داشته باشیم.
برای آمدن امام زمان (عج) نگفته اند که مثلا دو درصد جمعیت جهان یار امام شوند. هر چه نسل و جمعیت بیشتر شده است، 313 نفر یار امام زمان همان تعداد باقی مانده است.
شخصیت های برجسته، کاستی های بچه حزب اللهی ها را جبران می کنند
نقش شخصیت های برجسته انقلاب اسلامی از قوه قضائیه هم بیشتر است. قانون و قانون گذار برای جامعه ضروریند، مثل اسکلت برای جامعه می مانند، اما با تمام اهمیتشان چقدر برای جامعه اثر دارند؟ این شخصیت های برجسته جامعه اند که به جای کاستی های همه بچه حزب اللهی ها کار می کنند، جلودار هستند و نقششان در قوام جامعه از قانون و قانون گذار هم بالاتر است.
جامعه انقلابی به تک افرادی که عمود جامعه اند، خیلی وابسته است، همه جامعه باید تحت لوای این چنین افرادی معنا پیدا کنند و در راس چنین شخصیت هایی، ولی خداست.
فکر نکنید ساختارها اگر به خوبی طراحی شوند، بدون این گونه افراد، سازمان ها اداره می شوند. امام زمان (عج) در عصر ظهور، بهترین و دقیق ترین طراحی های جامعه بشری را انجام می دهند، اما چرا کارشان وابسته به 313 نفر است؟ چون کار جامعه بشری بدون افراد پیش نمی رود.
اگر بخواهیم در شجاعت و فداکاری در عرصه مبارزه و سیاست مشابه شهید اندرزگو مثال بزنیم، جز مقام معظم رهبری نمی توانیم اسمی بیاوریم.
ثمره خلوص نیت رهبر انقلاب در ولایت ایشان است
رهبر انقلاب 10 سال با خلوص نیت در اوایل انقلاب جنگیدند، ثمره و بخش کوچکی از آن اخلاص در ولایت ایشان نمود پیدا کرده است و خداوند هم همه خوبی های بندگان را در این دنیا جواب نمی دهد بلکه در بهشت پاسخ می دهد. کمتر کسی مثل مقام معظم رهبری از امام بهره بردند.
پیش بینی شهید اندرزگو از شهادتش، آینده انقلاب و مقام معظم رهبری
شهید اندرزگو قبل از انقلاب و آمدن امام به ایران، به خانواده اش آمدن امام و پیروزی انقلاب را می گوید و از شخصی به نام سید علی اسم می آورد که یا رئیس جمهور می شود یا بعد از امام (ره)، رهبر.
شهادت قبل از انقلاب هم معنای خاصی دارد، این غربت، خاص شهید اندرزگو است.
باید نسبت به چنین آدم هایی تواضع داشته باشیم، اگر تواضع داشتیم، نشانه عاقبت به خیری است. این گونه شخصیت ها را باید در مقابل افراد مدعی بگذاریم تا از حجالت و شرم آب شوند.
اولین عملیات بزرگ ما، فتح المبین با رمز حضرت زهرا (س) بود، دومین عملیات گسترده هم بیت المقدس با رمز یا علی (ع) بود. سومین عملیات والفجر بود، از آنجایی که با شکست همراه شد، اسمش را والفجر مقدماتی گذاشتند و در آن بیشترین شهید را هم دادیم؛ رمز این عملیات یا الله بود.
این روی خیلی زیادی می خواهد که یک ساله از 14 معصوم بگذریم و به یاالله برسیم. خیلی ظریف است، بعد از این عملیات، رمز هیچ عملیات دیگری یاالله نشد.
شهید اندرزگو اول اهل روضه بود و بعد انقلابی
اول انقلاب خیلی از مبارزان را داشتیم که ویژگی منحصر به فرد امام را نداشتند و آن هم توکل و توسل به روضه بود. خیلی از انقلابیون اهل روضه نبودند و حتی مخالف آن هم بودند. مقام معظم رهبری هم سالی سه مرتبه در مجلس روضه خوانی می نشینند و در حضور ایشان روضه خوانده می شود و مداحی می کنند و سینه می زنند.
بعد از انقلاب، مهدیه تهران تعطیل شده بود، بعضی از این انقلابیون می خواستند همان برخوردی را بکنند که پیامبر (ص) با مسجد ضرار کرد. امام (ره) بود که به داد مهدیه رسید.
مرگ بعضی از مبارزان انقلابی به خاطر سکته بود!
بعضی ها در مبارزات انقلابی شهید نشدند، بلکه سکته کردند، اما به عنوان تعلیم دهندگان انقلاب معروف شدند، خود ساواکی ها می گویند که بعضی افراد بر اثر سکته می مردند. اما همین ساواکی ها می گویند امثال کافی را شهید کردند؛ هرچند هنوز می گویند مرحوم کافی؛ گناه کافی این بود که روضه خوان بود.
مهدی هاشمی که منتظری را فریب داد، یک روضه خوان به اسم شمس آبادی را به خاطر روضه خوانی قبل از انقلاب کشت.
امروز خودتان را نگاه نکنید، شهید اندرزگو این چنین روزهایی را تصور نمی کرد که همه جوانان اهل روضه باشند. اهل روضه بودن یک ویژگی خاص شهید اندرزگو بود. شهید اندرزگو از دل همین روضه ها انقلابی شد نه اینکه انقلابی شود و بعد اهل روضه.
مخالفت بعضی از فرماندهان و روحانیون جنگ با روضه
من فرماندهان و روحانیونی را در جبهه می شناختم که با روضه مخالف بودند. گرایش های آن زمان را امروز هم می بینم. زمانی اگر کسی روضه می خواند ضد انقلاب می شد؛ به خاطر ترس از انجمن حجتیه هرکس که می گفت «یابن الحسن» ضد انقلاب می شد و می گفتند نگویید «یابن الحسن» چون تضعیف ولایت فقیه می شود. همان افراد امروز عصمت ائمه (ع) را هم قبول ندارند.
این روضه بود که به شهید اندرزگو بصیرت داد، البته این مسئله مطلق نیست، بلکه باید حواسمان باشد بر عکس شهید اندرزگو نشویم.
ما در حالی که نیازمان بیشتر از شهید اندرزگو است اما به اندازه او توسل به حضرت زهرا (س) نداریم. توسلات شهید اندرزگو به حضرت زهرا (س) را هیچ کس نداشته است.
نگاهی به داستان خودسوزیهای پیدرپی در اسرائيل
هامون به نقل از خبرگزاری دانشجو:
زمانی که محمد بوعزیزی جوان ناامید از زندگی تونسی اقدام به خودسوزی نمود به هیچ عنوان تصور نمی کرد که اقدام وی موجب گسترش موجی از اعتراض ها به سراسر منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا شود و زمینه ساز سرنگونی برخی از دیکتاتورها در این کشورها گردد. اما اقدام بوعزیزی صرفا منحصر به جهان عرب نماند و کشورهای اروپایی نیز پس از آن شاهد اعتراض های گسترده مردمی و ناعدالتی های اجتماعی بود، موجی که هم اکنون نیز در بسیاری از این کشورها ادامه دارد.با افزایش اعتراضات مردمی در اقصی نقاط گیتی، رژیم صهیونیستی نیز که بنای آن بر اساس تبعیض و نژادپرستی نهاده شده مصون از این تحولات نماند. مردم در سرزمین های اشغالی مدام در اعتراض به وضعیت معیشتی خویش تظاهرات های گسترده برپا نموده اند. اما نکته حائز اهمیت و اندکی متفاوت از سایر اعتراض ها اقدام به خودسوزی های گسترده در سراسر سرزمین های اشغالی بود که اکنون تعداد آن دو رقمی گشته و به 12 تن رسیده است. این اقدامات سبب شگفتی بسیاری از تحلیلگران اقتصادی منطقه گشته و ذهنیت آنها را مبنی بر وضعیت مناسب اقتصادی در اسرائیل اندکی دچار تزلزل کرده است.
در اولین مورد از این خودسوزیها، فردی با نام موشه سلمان خود را در سالگرد یکسالگی تظاهراتهای عدالتخواهانه در اسرائیل، به آتش کشید. این اسرائیلی معترض نهایتا در بیمارستان مرد، اما این اقدام وی جرقهای شد برای زنجیرهای از خودسوزیهای اعتراضی در اسرائیل.
به نظر نمیرسد که رشته خودسوزیها در اسرائیل به همین تعداد ختم شود، چرا که مراکز امنیتی اسرائیل از تماسهای بسیار زیادی خبر دادهاند که در آنها افراد تهدید به انجام خودسوزی کردهاند.
در یک سال اخیر شمار میلیاردرهای اسرائیلی از یکصد نفر فراتر رفته است، در حالی که اقشار ضعیف جامعه صهیونستی با درآمدهای کمتر از ۱۰۰۰ دلاری زندگی میکنند.
بسیاری از خدمات و کالاها در اسرائیل به نسبت درآمد مردم بسیار گرانتر از آمریکا و اروپاست، در حالی که سیستم مالیاتی اسرائیل کاملاً سختگیرانه است و اسرائیلیها در مقایسه ناچار است بیشتر از اروپاییان و آمریکاییها مالیات بپردازند.
در حالی که مشکلات اقتصادی و ناتوانی رژیم صهیونیستی در ارائه راهکارهایی برای حل این معضلات، عامل شکلگیری اعتراضات بوده، مقامات امنیتی صهیونیست تلاش کردهاند با برخوردهای خشونتآمیز به مقابله با این اعتراضات بپزدازند، که همین امر هم به عاملی دیگر برای ادامه تظاهراتها بدل شده است.
برخوردهای خشن نیروهای پلیس اسرائیل با تظاهراتکنندگان به حدی سرکوبگرانه بوده است، که سازمان عفو بینالملل نیز بدان واکنش نشان داده و از رژیم صهیونیستی به دلیل چنین برخوردهایی انتقاد کرده است.
پرفسور یوسی یونا یکی از رهبران جنبش اعتراضی در اسراییل معتقد است آنچه اخیرا برخی از اسراییلی ها را وادار به خودسوزی کرده است در واقع واکنش درستی به دروغگویی های حکومتی است که پدیده بیکاری و گسترش آن را انکار می کند.
یونا افزود: این خودسوزی ها دلالتی است براینکه در اینجا (اسراییل) بحران اقتصادی و اجتماعی گسترش یافته ای وجود دارد و اسراییلی ها از مشکلات عمیق و فزاینده ای رنج می برند و اوضاع بی نهایت بد و سیاه دارند. این یک واقعیتی حقیقی است که بازتاب دهنده وضعیت اقتصادی بد است.
اسرائيل عربده مي كشد تا ترس خود را پنهان كند
وضعيت فعلي اسرائيل، شبيه وضعيت يك شخصيت كارتوني انيميشن والت ديسني است كه به شدت مي ترسيد و براي غلبه بر آن مي گفت من نمي ترسم.
هامون به نقل از کیهان:
مديرشبكه ماهواره اي تعطيل شده هما درباره لفاظي هاي چند ماه اخير
مقامات صهيونيستي عليه ايران نوشت: سالها پيش در يكي از انيميشين هاي توليد
شده توسط كمپاني والت ديسني، گربه اي به تصوير كشيده شده بود كه در شبي
باراني و پر رعد و برق و در يك منزل اعياني اما تاريك و تنها از هيبت
تاريكي و خروش تندر بشدت ترسيده بود و آخرين راهكارش براي تفوق بر ترس اش
آن بود كه با صداي بلند اين شعر را با خود تكرار مي كرد؛
«من نمي ترسم!
من نمي ترسم! من نمي ترسم! من نمي ترسم!». گربه خائف وقتي مواجه با يك بچه
گربه ديگر شد و در مقابل اين پرسش قرار گرفت كه داري چي كار مي كني؟ گفت
«دارم نمي ترسم!!!». و دوستش به وي گفت: مياي با هم نترسيم!!! و سپس و به
اتفاق، همخواني كردند كه «ما نمي ترسيم. ما نمي ترسيم. ما نمي ترسيم. ما
نمي ترسيم!». اين ديالوگ مي تواند معرف وضعيتي باشد كه در حال حاضر دولت
مردان و نظاميان اسرائيل را به خود مبتلا كرده است.
داريوش سجادي افزود:
تهديدهاي ريز و درشت و گاه و بي گاه اخير دولت اسرائيل مبني بر حمله نظامي
به پايگاه هاي اتمي ايران را مي توان نوعي فرافكني و تلاش به منظور رساندن
صداي تپش ضربان قلب خود به گوش پدرخوانده شان در كاخ سفيد دانست تا
بدينوسيله ايشان را ترغيب به آني كنند تا براي تسلي خاطرايشان «كاري
بكنند»! يا لااقل بيايند با هم نترسند! سابقه نظامي اسرائيلي ها نشان مي
دهد ايشان زماني در تصميم گيري هاي خود متوسل به حمله نظامي به دشمن شان مي
شوند كه از تفوق نظامي خود نسبت به دشمن موجود به اطمينان قطعي برسند. در
آن حالت نيز براي عملياتي كردن اهداف نظامي شان هرگز دشمن مزبور را تهديد
نكرده و بدون جنجال و از موضعي قدرتمندانه دست به تهاجم نسبت به اهداف
تعيين شده در خاك دشمن مي زنند.
وي با اشاره به شكست اسرائيل در جنگ 33
روزه نوشت: استراتژي صهيونيست ها در اين مرحله بر آن قرار گرفته تا لفظاً
با تهديد نظامي ايران، وحشت خود از توان نابود كننده ايران را پنهان كند.
دهن كجي 100عضو جامعه جهاني به آمريكا و اسرائيل
هامون به نقل از کیهان:
جنبش عدم تعهد در سال 1961و با هدف حفظ استقلال كشورها در مقابل آمريكا و شوروي تاسيس شد.
نقش
معارضه با آمريكا در تشكيل جنبش عدم تعهد به قدري برجسته و بارز بود كه
حتي با وجود فروپاشي شوروي و بلوك شرق، اين جنبش پررنگ تر از گذشته به
فعاليت خود ادامه داد و اكنون شانزدهمين اجلاس آن روزهاي نهم و دهم
شهريورماه با حضور هيئت هاي بيش از 100كشور جهان و 20 سازمان بين المللي در
تهران برگزار مي شود. بنابر اخبار منتشره 40 تا 50 كشور عضو جنبش عدم تعهد
در حد سران و مقامات عالي رتبه در نشست تهران شركت خواهند كرد.
طبيعتا
شركت يكصد كشور جهان در نشست تهران، دهن كجي آشكاري به ادعاي تحريم و
انزواي ايران در «جامعه جهاني»! است و به همين دليل هم در كنار عصبانيت
شديد مقامات رژيم صهيونيستي، سخنگوي وزارت خارجه دولت منفور آمريكا گفته
است: ايران شايستگي و لياقت ميزباني اجلاس جنبش كشورهاي عدم تعهد را ندارد.
ويكتوريا
نولند با پيش بيني ضربه بزرگي كه آمريكا از نشست تهران دريافت مي كند، گفت
ايران از اين اجلاس براي پيشبرد اهداف تبليغاتي خود استفاده مي كند تا اين
واقعيت را كه به تعهدات خود در زمينه هسته اي عمل نمي كند پنهان سازد.
در
همين حال روزنامه يواس اي تودي با اشاره به قطعي شدن سفر رئيس جمهور مصر
به تهران نوشت: سفر محمد مرسي براي شركت در اجلاس بين المللي تهران، باعث
افزايش تنش در روابط واشنگتن و قاهره مي شود و اين در حالي است كه مصر
سالانه 3 ميليارد دلار كمك مالي و نظامي از آمريكا دريافت مي كند. ايران
تلاش مي كند شكاف پديد آمده در روزگار حسني مبارك رئيس جمهور مخلوع را پر
كند.
روزنامه صهيونيستي معاريو نيز در تحليل مشابهي خاطرنشان كرد:
بسياري از مقامات اسرائيل نگران حضور محمد مرسي در نشست غيرمتعهدها در
تهران هستند. ابتكار محمد مرسي براي حضور در تهران نوعي ماجراجويي است(!)
نشريه
صهيونيستي «يديعوت آحارونوت» نيز با انتقاد از حضور مرسي در اجلاس تهران
نوشت: اين اقدام با توجه به تمايل اخوان المسلمين براي عادي سازي روابط با
تهران زنگ خطر محسوب مي شود و مهم اين است كه اقدامي ضداسرائيلي است.
اين نشريه افزود: مساله مهم اينجا است كه اين عادي سازي روابط عليه اسرائيل صورت گيرد.
از
سوي ديگر تلويزيون رژيم صهيونيستي با اشاره به سفر مرسي به تهران گفت: سفر
مرسي به ايران پيامي است مبني بر اينكه موضع قاهره از نظر بين المللي در
حال تغيير است.
با توجه به نگراني شديد آمريكا و رژيم صهيونيستي از
اجلاس مهم تهران، انبوهي از رسانه هاي وابسته به محافل گوناگون ضد انقلاب
مامور شده اند تا نشست مذكور را بي ارزش، پرهزينه و بي فايده تلقي كنند.
اين رسانه ها كه به طيف هاي گوناگون سلطنت طلب، سازمان منافقين، گروهك هاي
چپ آمريكايي، تندروهاي مدعي اصلاح طلبي و فراريان شبكه فتنه سبز وابسته
هستند، از جمله شامل صداي آمريكا، كلمه، جرس، راديو فردا، بي بي سي،
گويانيوز، بالاترين و... مي شود. برخي از اين رسانه ها از جمله كلمه كه
تاكنون به سياق ادبيات آمريكايي- انگليسي و صهيونيستي مدعي بودند ايران در
جامعه جهاني منزوي شده، اكنون در واكنش به حضور هيئت هاي بيش از يكصد كشور
جهان در نشست تهران با وجود مخالفت علني آمريكا و متحدانش مدعي شده اند
حاكميت كميت گرايي مي كند و اين كميت گرايي بي فايده است(!)
گردانندگان
خارج نشين كلمه توضيح نمي دهند كه چرا تودهني اعضاي جنبش عدم تعهد به
آمريكا، و رژيم صهيونيستي، كام آنها را تلخ كرده است. دو قلوي كلمه (موسوم
به نداي سبز) نيز كه توسط مزروعي مديريت مي شود، براي عقب نماندن از قافله
مخالفت، مجبور شد بيانيه گروهك ورشكسته فدائيان خلق را عليه نشست تهران
منتشر كند!
خاتمي مي داند كه مردم براي بازداشتي ها تره خرد نمي كنند
هامون به نقل از کیهان:
پايگاه اينترنتي تهران ريويو وابسته به اپوزيسيون مقيم خارج، جبهه از
هم پاشيده موسوم به جنبش سبز را «آبستن حوادث» دانسته و نوشت: 3 سال پس از
جنبش سبز و بازداشت سران آن و تجربه ناموفق تحريم انتخابات مجلس، تابوي
حضور در انتخابات در ميان برخي گرايش هاي جنبش سبز در حال شكسته شدن است و
گروه هايي قصد دارند با حضور در انتخابات آتي آب رفته قدرت را به جوي
بازگردانند.
اين پايگاه اينترنتي مي افزايد: موسوي و كروبي هر دو صراحتا
با حضور در انتخابات مخالفت كرده اند. فعالان بدنه جنبش سبز نيز با شور و
حرارت مشغول بحث درباره انتخابات هستند اما كم نيستند تعداد افرادي كه به
تأسي از بزرگان اصلاحات، يا تحريم انتخابات مجلس نهم را شكست خورده مي
دانند يا آن كه اساسا با تحريم مخالف اند و در پي حضور در انتخابات رياست
جمهوري هستند. اين در حالي است كه حضور در انتخابات رياست جمهوري به شيوه
مألوف اصلاح طلبان پيش از خرداد 88 و يا آن گونه كه سيدمحمد خاتمي در
انتخابات مجلس نهم حضور يافت، برخلاف روش و مشي جنبش سبز است و علاوه بر
آن، نه سودي براي جنبش دموكراسي خواهي ايران دارد و نه آبي براي اصلاح
طلبان گرم خواهد كرد.
نويسنده خاطرنشان كرد: تكرار مكررات است كه بگوييم
جنبش سبز پس از راهپيمايي 25 بهمن سال 89 و سپس حصر دو رهبر خود، در عرصه
سياسي دچار ركود و خمودي شده است. در دوراني كه سيد محمد خاتمي فعال تر شد و
شوراي هماهنگي راه سبز اميد جايگزين رهبران در حصر شد، وارد حضيضي شد كه
هم چنان ادامه دارد و احتمالا اوج آن نيز در انتخابات نهمين دوره مجلس خود
را نمايان ساخت.
سايت وابسته به محافل ضدانقلاب همچنين نوشت: «جمهوري
اسلامي در انتخابات مجلس نهم به دنبال آن بود ثابت كند اقتدار خود را حفظ
كرده است. برگزاري انتخاباتي توسط مجري و ناظري كه انتخابات 22خرداد 88 را
برگزار كرده بودند و عدم بروز اعتراض نسبت به آن، بهترين فرصت براي اين
مساله بود. از سوي ديگر برگزاري چنين انتخاباتي، زماني كه موسوي و كروبي در
حصر بودند، نشانه اي بود براي مخالفان كه مجبورند در زميني كه حاكميت
تعيين مي كند، بازي كنند. حضور خاتمي در اين انتخابات باعث شد تا سايت
كلمه- نزديك به ميرحسين موسوي- در يادداشتي، اصلاح طلبان را به باد انتقاد
بگيرد كه «با كاركردهاي جنبش هاي مدني بيگانه اند» و حتي آنان را به باد
انتقاد بگيرد كه «در فرصت طلايي سال هاي دولت اصلاحات، جاي استفاده صحيح از
جنبش به بازي در چارچوب قدرت رسمي سرگرم شدند و به تدريج حفظ خود در قدرت
را ترجيح دهند.»
تهران ريويو خاطرنشان كرده است: گرچه نخبگان سياسي به
دليل فضاي سياسي و وجود تعدادي زنداني سياسي از حضور در انتخابات چشم پوشي
خواهند كرد اما براي جمع نه چندان قليلي از توده مردم اين مسائل در درجه
اول اهميت نيست و اين همان مسئله اي است كه در ديدار عبدالله نوري و محمد
خاتمي براي توجيه حضور در انتخابات روي آن تاكيد شده است.
هاشمي ما را مسخره مي كرد ولي گفتيم نبايد او را رها كنيم
هامون به نقل از کیهان:
وي در گفت وگو با نشريه اي به نام انديشه پويا گفته است: مجمع روحانيون
در دوره دوم رياست جمهوري هاشمي رفسنجاني با وي مشكل پيدا كرده بود. در
دور دوم مجمع از آقاي هاشمي دفاع كرد اما آقاي هاشمي گفت كه اگر مجمع از من
دفاع نمي كرد، به زباله دان مي رفتند و مجبور بودند از من حمايت كنند.
آقاي هاشمي مجمع روحانيون را مسخره كرد.
وي مي افزايد: پس از اين محمد
موسوي خوئيني ها بيشتر وقت خود را در روزنامه سلام سپري مي كرد و هاشمي هم
رياست مركز تحقيقات را به حسن روحاني داد. اما من و بهزاد نبوي تا دوم
خرداد در مركز تحقيقات بوديم. ما مي گفتيم كه بايد با هاشمي كار كرد و
نبايد او را رها كرد. احساس مي كردم كه هاشمي كم كم به ما و توسعه سياسي مي
رسد. من روزها در مركز تحقيقات بودم و عصرها مي رفتم سلام و عصر ما.
حجاريان
درباره حضور چپ ها در مركز تحقيقات استراتژيك رياست جمهوري مي گويد: هاشمي
رفسنجاني، يك گير داشت و مي گفت انگار اينجا تحريريه روزنامه سلام است و
پشتوانه فكري روزنامه سلام درست كرده ايد. آقاي خوئيني ها هم كه چهار سال
بيشتر آنجا نبود. دغدغه آقاي هاشمي ساخت سد و اقتصاد بود. ما معتقد بوديم
كه آقاي هاشمي هر نظري را مي خواهد داشته باشد اما ما كار خودمان را بكنيم و
ايشان هم بالاخره خواهد فهميد كه پروژه اش به بن بست مي رسد و توسعه
اقتصادي عوارضي دارد كه ناچار، پيش نياز رفع آن توسعه سياسي خواهد بود.
خاطرنشان
مي شود جريان موسوم به چپ انتقام تاريخي خود را در سال 78 (انتخابات مجلس
ششم) از هاشمي گرفت و او را در مطبوعات و تريبون هاي خود عاليجناب سرخپوش
لقب داد.
حجاريان همچنين در مصاحبه با يكي از روزنامه هاي زنجيره اي از
اصلاح طلبان خواست مسامحه كنند تا بتوانند از فرصت انتخابات براي فعاليت و
سازماندهي بهره ببرند.
وي يكي از كساني بود كه واسطه تئوريسين هاي
كودتاي مخملي در خارج با شبه اصلاح طلبان قرار گرفت و در دوره اصلاحات
تئوري فشار از پايين چانه زني از بالا را كه از تيموتي گارتن اش در سفر وي
به ايران وام گرفته بود، مطرح كرد. اما مرور زمان نشان داد كه نظام جمهوري
اسلامي با نظام هاي رايج و منفعل در برابر كودتاي مخملي تفاوت دارد و
همچنان كه اهل باج دادن نيست، داراي پايگاه اجتماعي قدرتمندي است كه سر
بزنگاه هايي نظير 23تير 78 و 9 دي 88، مجال مانور را از فتنه گران و واسطه
هاي آنها مي گيرد.
حجاريان گفته است: تشكيلات كه فقط حزب نيست. در كنار
كار حزبي، فعاليت ان جي اوها و كارهاي عام المنفعه و نظاير آن مي توانند
بستري براي ايجاد سازمان و تشكيلات باشند... اگر كار نكنيم اصلاحات 100سال
ديگر هم اتفاق نمي افتد.
وي همچنين درباره اين سؤال كه «آيا فضاي
انتخابات سال آينده مي تواند باعث انسجام نيروهاي اصلاح طلب شود؟»، گفته
است: بالاخره انتخابات يك فرصتي است براي فعاليت و سازماندهي. وقتي
كانديدايي در صحنه باشد لاجرم ستاد انتخاباتي ايجاد مي كند و در استان ها و
شهرستان ها نيروها را دور هم جمع مي كند.
وي درباره اينكه، الان چطوري
مي شود از موانع عبور كرد؟، مي گويد: يك خرده بايد مسامحه كرد، يك مقدار
بايد گفت وگو كرد، ما با هم كم گفت وگو مي كنيم. در اين زمينه اخيرا مقاله
اي منتشر كردم كه در آن شرايط و نيازهاي گفت وگو را شرح دادم؛ ضرورت و
چگونگي گفت وگو براي عبور از همين موانع. گفت وگو واسطه مي خواهد. فرض كنيد
اگر من حرف شما را نفهمم، بايد دنبال مترجم يا واسطه بگردم يا اگر من حرف
يك رقيب را نفهمم بايد واسطه اي پيدا كنم تا باب گفت وگو باز شود. واسطه
هميشه وجود دارد.
حجاريان درباره اينكه آيا نقاط مشتركي براي گفت وگو
وجود دارد، گفت: بالاخره بايد نقاط مشترك را استخراج كرد. من معتقدم
اصولگراها هم اصلاح طلبند. هرچند به اين شكل آن را ابراز نمي كنند. اصلاح
طلبان و اصولگراها هر دو مي گويند كه مشكلاتي وجود دارد و اين نقطه مشترك
بزرگي بين ما و آنهاست. پس مي شود با آنها صحبت كرد؛ منتها آنها مي گويند
اينجايش اينطوري است، ما مي گوييم آنجايش آنطوري است. بايد صحبت كرد كه در
كجاها مشترك هستيم.
وي درباره انتظار اصلاح طلبان از خودشان گفته است:
انتظار ما خيلي بالا نيست. اصلا نمي خواهيم در انتخابات كانديدا بشويم؛
مجلس هم نخواستيم برويم، به دولت هم نمي رويم، ولي كار خيريه كه مي توانيم
بكنيم. به اندازه اخوان المسلمين كه بايد بتوانيم كار كنيم. البته براي
الان وصال نمي دهد، اول از همه تفاهم است.
حجاريان مي گويد: تجربه نشان داده كه راه تندروانه و راديكال ثمر نمي دهد.
دعوت
حجاريان براي گفت وگو با اصولگرايان و يافتن واسطه هايي براي مذاكره با
حاكميت در حالي است كه اولا طيف متبوع وي در فتنه انگيزي سال 88 به هيچ
صراطي مستقيم نشدند و تهييج آشوبگران براي اقدامات ساختارشكنانه را همراه
با گروهك هاي ضد انقلاب پيشه كردند. ثانيا سران اين جريان هنوز تكليف خود
را با گروهك ها و محافل فعال در آن فتنه گري مشخص نكرده و از آنان بيزاري
نجسته اند. ثالثا راه حل هاي اين جريان به تسليم در برابر غرب و پشت كردن
به آرمان هاي اسلام و انقلاب ختم مي شود و در واقع تندروهاي مدعي اصلاحات،
ديلماج هاي وطني براي تسليم در برابر جبهه استكبار و ارتجاع هستند و براي
خود هيچ اصالتي و استقلالي باقي نگذاشته اند.
حجاريان در اواخر دوره اصلاحات اعلام كرده بود اصلاح طلبان به سر بالايي رسيده و همچون اسب هاي درشكه يكديگر را گاز مي گيرند.
طلای سوریان مهمتر است یا اسکار فرهادی؟!
یقین دارم عده ای که می شناسیمشان طلای سوریان را نخواهند دید. طلای سوریان رنگش به چشم آنها نخواهد آمد چون اعتبارش مستقیم به حساب غرور ملی واریز می شود.
به نقل از محدوده - یقین دارم عده ای که می شناسیمشان طلای سوریان را نخواهند دید. طلای سوریان رنگش به چشم آنها نخواهد آمد چون اعتبارش مستقیم به حساب غرور ملی واریز می شود. طلای سوریان برای مردم مفهوم دارد. مردم حمید را می شناسند و او را دوست دارند. عکس های حمید را به دیوارهای خانه و مغازه شان می آویزند و برایش آیت الکرسی می خوانند.
اما فرهادی فقط قهرمان قصه های روشنفکری روزنامه هایی بود که سر از آخور آنور آب برنداشته اند هنوز. حتی وقتی مکرر عکسهای تمام قامتش را در قطع بزرگ روی کیوسکها فرستادند هیچکس برایش آیت الکرسی نخواند. فرهادی فیلمساز است و سینما برای ما یک مدیوم دست دوم وارداتی است که هیچ وقت از آن آبی برایمان گرم نشده است. بماند که با آن همیشه تحقیرمان کرده اند.
"روزنامه های آخوری" با عصبانیت آمار داده اند که ایرانیان بطور متوسط هر شش سال یکبار سینما می روند و آمار دادند که فرهادی سال گذشته در رده ی هفتم محبوبترین فیلمسازان ایران قرار گرفت. آنها البته از اول شدن حاتمی کیا هم عصبانی بودند. ولی عصبانی تر اند از اینکه عکس آقا تختی هنوز روی دیوار هاست و حالا عکس سوریان هم به گوشه ی آن چسبانده شده است.
حمید و کشتی از ماست و برای ما خواهد ماند. حتی اگر "آخوری ها" او را دوست نداشته باشند.
پ ن 1: خیلی سعی کردم از فرهادی عکسی با پرچم ایران پیدا کنم. نکردم!
پ ن2: پیشتر گفته بودم از دو دسته خیلی بدم می آید: وطن فروش ها و وطن فروش ها!
پ ن 3: امیدوارم متوجه باشید که حمله من به فرهادی نیست به روشنفکرهای آخوری است که حرف مردم ایران را سالهاست نمی فهمند. وگرنه فرهادی همین است که در فیلمهایش می بینید.
وحید یامین پور
اعدام کودک شیعه به دست تروریستهای سوریه
خبرگزاری فارس: تروریستهای سوریه پس از کشتار اعضای یک خانواده شیعه عراقی، تنها بازمانده آن را که یک کودک خردسال بود، دار زدند.
به گزارش فارس به نقل از پایگاه خبری "عراق القانون"، فعالان حقوق بشر عراق اعلام کردند که گروههای مسلح در سوریه اقدام به اعدام یک کودک شیعه عراقی کردند.
بر اساس این گزارش، خانواده این کودک در منطقه "سیدة زینب" در ریف دمشق ساکن بودند که تروریستهای مسلح به منزل این خانواده حمله و پس از کشتار تمام اعضای آن، این کودک را اعدام کردند.
از سوی دیگر شیخ "محمد العریفی" شیخ وهابی سعودی از گروههای مسلح ضد نظام "بشار اسد" خواست که مانع انتشار تصاویر حملات خود علیه نیروهای ارتش و شهروندان سوریه و مخالفان خود شوند.
وی در صفحه خود در شبکه اجتماعی "توییتر" از تروریستهای سوریه خواست که به حملات تروریستی و کشتار و ایجاد رعب و وحشت در میان مردم سوریه ادامه دهند اما مانع انتشار تصاویر جنایات خود شوند.
هیچ چیز نمیتوانست او را از ذکر خدا باز دارد
خبرگزاری فارس: من از اینکه عباس در خانه بود و بچهها اینطور شلوغ میکردند، ناراحت شدم. پس از پایان نماز، از او گله کردم و گفتم: شما در خانه حضور دارید و بچهها اینطور خانه را به هم میریزند؟!
به گزارش گروه حماسه و مقاومت فارس (باشگاه توانا)، خسته از مدرسه برگشتم. در خانه را که باز کردم، صدایی که از داخل به گوش میرسید مرا شگفتزده کرد.
سراسیمه به داخل رفتم. دیدم دو پسرم، حسین و محمد با یکدیگر دعوایشان شده و در حال داد و فریاد هستند. در این حال تلویزیون هم با صدای بلند روشن بود. دخترم سلما که بزرگتر از آنهاست، سعی میکرد تا برادرانش را ساکت کند؛ ولی موفق نمیشد.
وارد خانه که شدم آنها را ساکت و تلویزیون را هم خاموش کردم. تقریباً آرامشی در خانه پدیدار شد. در این لحظه متوجه شدم عباس در خانه است و در گوشهای از اتاق مشغول نماز خواندن. من از اینکه عباس در خانه بود و بچهها اینطور شلوغ میکردند، ناراحت شدم. پس از پایان نماز از او گله کردم و گفتم: شما در خانه حضور دارید و بچهها اینطور خانه را به هم میریزند؟!
او با مظلومیت تمام از من عذرخواهی کرد؛ ولی من با شناختی که از عباس داشتم دریافتم که شکایتم بیمورد بوده است؛ چون عباس در آن موقع آنچنان غرق در نماز بوده که از همه اتفاقاتی که در اطرافش میگذشت، بیاطلاع بوده است.
راوی: صدیقه حکمت همسر شهید بابایی
پخش درس اخلاق از شبکه ماهواره ای شهرام همایون!
به نقل از جام نیوز، "شهرام همایون" مدیر و مجری تلویزیون ماهواره ای "کانال یک" (channelone) در برنامه ثابت خود ریشه بسیاری از مشکلات امروز جامعه را نبود اخلاق دانست.
"همایون" در این باره گفت: «همه می دانیم که مسجد یک مکان محترم و مقدس است. تابلویی که از کودکی می دیدم در حیاط مساجد نصب می کردند این بود که از انداختن آب دهان و بینی در حیاط مسجد خودداری کنید. "هرودوت" تاریخ نگار یونانی در توصیف ایرانیان می نویسد، ایرانی ها از انداختن آب دهان روی زمین پرهیز می کنند و آن را بسیار بد می دانند. چگونه یک تغییر و تحول در ما به وجود آمده است که یک صفتی را که ما بد می شمردیم، امروز برای ما عادی شده است. علت این مسئله خیلی روشن است، ما در جامعه مان درس اخلاق نگرفته ایم. ما مدرسه رفته ایم، در مدرسه چه چیزهایی به ما یاد داده اند؟ غیر از الفبای فارسی و چهار عمل اصلی ریاضی سایر چیزهایی که خواندید دو قِران هم نمی ارزد! کجا در مدرسه به ما درس اخلاق داده اند؛ این از مدرسه.
در خانه نیز نه تنها درس اخلاق نگرفتیم بلکه درس ضداخلاق آموختیم. مثلا پدر ما به ما می گفت دروغ نگویید و بعد جلوی چشم ما دروغ می گفت. خود ما جلوی دوربین از آزادی صحبت می کنیم بعد در خانه همسرمان را کتک می زنیم. وقتی که حقوق همسرمان را رعایت نمی کنیم، چطور جلوی دوربین تلویزیون صحبت از آزادی زن می کنیم؟ ما به عنوان انسان آیا در حریم خانه، اداره، کار و رقابت، عدالت را رعایت می کنیم که از دولت و حکومت می خواهیم عدالت را رعایت کند.»
او در خاتمه گفت: «اما راه حل تمام این مشکلات درس اخلاق است. ما جامعه ای هستیم که آموزش ندیده ایم و آنچه که امروزه به آن احتیاج داریم درس اخلاق و تربیت است؛ البته این حرف هایی که می زنم ابتدا باید در مورد خودم اجرا شود. خانم ها و آقایان دولت و نظام را کنار بگذارید، تا خودمان درست نشویم ایران درست نمی شود ما اول باید خودمان را اصلاح کنیم.»
همایون پس از این نطق اخلاقی چند جلد کتاب معلوم الحال روی میز گذاشت و گفت: « مردم! به شرفم سوگند که خواندن این کتاب ها برای شما از نان شب واجب تر است. برای خرید این کتاب ها با ما تماس بگیرید[!]
اذعان ضد انقلاب به اشراف اطلاعاتی ایران
جریانات ضد انقلاب که تا کنون با گمان دوری از کمین اطلاعاتی دستگاههای امنیتی ایران مشغول به طرح ریزی اقدامات خرابکارانه در ایران بودند در سالهای اخیر و بدنبال ضربات پیاپی دستگاه های اطلاعاتی ایران تعادل برنامه ریزی خود را از دست داده و دچار نوعی پارانویا نسبت به سایر هم مسلکان خود شده اند.
به نحویکه اخیرا فردی به نام صادق رحیمی در یادداشتی با عنوان «سخافت، به مثابه سوراخ رخنه جمهوری اسلامی در بدنه اپوزیسیون» به تشریح نگرانی خود از تداوم وضع موجود پرداخته و ضمن اذعان به قدرت اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران افزوده :«ارتباط بدنه جامعه ما با سخافت شبیه به ارتباط یک بدن است با ویروسی که به آن واکسینه نشده باشد. اگر اسب تروا توانست سی چهل نفر یونانی را وارد قلعه تروائیها کند، این مشکل ما به مرور زمان عملا مثل یک نقب یا یک سوراخ تروا عمل کرده که سربازان بینام جمهوری اسلامی هروقت میلشان میکشد نفس شان را از همانجا به شکل گفتمانهای نا بهنجار و اغلب پر از خشونت، عاری از آرامش و منطق، و لبریز از الگوهای عاطفی و احساسی بیپایه به درون قلاع ذهنی بدنه «اپوزیسیون» تزریق میکنند.»
وی در ادامه می افزاید «قصد آن را ندارم که بحث را راجع به فرد یا افراد خاصی قرار بدهم، اگرچه در همین آغاز عرض میکنم که آنچه موجب شده این متن را بنویسم مضحکه جدیدی است که توسط دو نفر بار دیگر جامعه مجازی را به جنگ و جدال های سخیف، بی معنی و بی فایده سوق داده است و به این ترتیب توجه و تفکر بدنه اپوزیسیون در دنیای مجازی را بار دیگر از تمرکز بر جمهوری اسلامی منحرف کرده، و انرژی گروهی لازم برای مبارزه با رژیم را طبق معمول به بیراهه و تحلیل برده است. دو نفری که که هیچ کدامشان سابقه جدی و عمیقی در مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی ندارند، و اتفاقا هر ناظر بیطرفی به سرعت متوجه میشود که سابقه هر دو نفرشان نیز عملا ایشان را در مظان ارتباط با جمهوری اسلامی قرار میدهد.»
انتشار چنین مطالبی در رسانه های متعلق به جریانات ضد انقلاب در حالی صورت می گیرد که طی ماههای اخیر دستگاههای اطلاعاتی غرب با هدف متحد کردن جریانات اپوزیسیون جلسات متعددی را ساماندهی کرده اند که نشست های بروکسل ، استکهلم و واشنگتن تنها نمونه های آشکار آن است.
آمار کشته های میانمار اعلام شد
به نقل از جام نیوز، دبیرکل اتحادیه مسلمانان روهینجا با تاکید بر آن که تاکنون 3500 مسلمان طی دو ماه گذشته کشته شدهاند، اظهار داشت که دولت میانمار علیه مسلمانان روهینجا دست به اقدامات غیرانسانی زده است.
مسیحالدین، دبیرکل اتحادیه مسلمانان روهینجا در منطقه راخین واقع در غرب میانمار گفت: «در نتیجه کشتار دست جمعی مسلمانان توسط بوداییها و اقدامات سرکوبگرایانه مسئولان میانمار تاکنون 3500 مسلمان طی دو ماه اخیر کشته شدهاند.»
مسیح الدین تاکید کرد: «مسلمانان زنده زنده به آتش کشیده شدند و به خانه آنها هجوم برده شد و دهها هزار تن نیز آواره شدهاند.»
وی در ادامه اظهار کرد: «مسلمانان میانمار در معرض کشتارهای وحشیانهای قرار گرفتهاند و گروههای تندروی بودائی هزاران تن از مسلمانان را به قتل رسانده و خانهها و روستاها را به آتش کشیدند.»
وی تصریح کرد: «دولت میانمار علیه مسلمانان روهینجا دست به اقدامات غیرانسانی زده و موانع غیرمنطقی بر آنها تحمیل کرده و آنها را از زیرساختها از جمله آب، برق و کمکهای پزشکی محروم کرده است.»
مسلمانان در میانمار نمیتوانند در مدرسههای نظامی بعد از مرحله دبیرستان تحصیل کنند، دولت همچنین قوانین جدیدی درخصوص تنظیم جمعیت مسلمانان وضع کرده و از تعدد زوجات و ازدواج با زنان مطلقه جلوگیری میکند؛ این در حالی است که دولت به بودائیها حق آزادی و ازدواج و مسائل دیگر را داده است.»
توصیه مرحوم دولابی برای درک لحظات ماه مبارک رمضان
شبهای ماه رمضان است، اغلب شما جوان هستید، وضو بگیرید و نماز بخوانید. کم حرف بزنید. کم قصه بگویید. این چیزهایی که در تلویزیون نشان میدهند برای بچهها است. شما که روزه دارید کمتر این و آن را گوش دهید. کمی به کارهایتان برسید. نیم ساعت یا یک ساعت بعد از نماز در سجاده بنشینید و خدا را یاد کنید.
افطار که کردید، بدنتان که آرام گرفت، یه دعایی، یه ثنایی، یک دقیقه خدا را یاد کنید. با خودتان خلوت کنید. به قرآن نگاه کنید. یا اینکه اصلا ساکت بنشینید. این خیلی قیمتی است.
آدم افطار حقیقی اش را با خدا باز میکند. افطار حقیقی که خوردن نیست. نماز پیامبر(ص) است، روزه علی(ع) است.
نگویمت که همه ساله می پرستی کن / سه ماه “می” خور و نه ماه پارسا باش
تفسیر این بیت حافظ این است که سه ماه رجب و شعبان و رمضان فصول اهل محبت است. سه ماه کافی است تا نه ماه دیگر را شراب صافی!
مریضی و بی پولی و مرگ و غم و غصه و حتی شادی ها برای آنها نشانه است از سلطان السلاطین. چرا ما به خدا اعتماد و اتکا نمی کنیم در صورتی که می دانیم کسی ما را اندازه او دوست ندارد و به فکر ما نیست و توکل بر غیر او خسران دنیا و عقباست.
عارف فانی سید هاشم حداد (ره) می فرمایند: «همت عالی دار، به چیزهای کوچک قانع مشو، اینقدر دور خود نگرد، به او بسپار و جلو برو.»
مرد باید عالی همت باشد . حیف است کسی که می خواهد به محضر سلطان السلاطین حضور یابد در راه مثلا از گدای سر گذر چیزی بخواهد.” هر جا غصّه دار شدی استغفار کن. استغفار امان انسان است.
به این کاری نداشته باش که چرا محزون شده ای، اذیّتت کرده اند؟ گناهی کرده ای؟ بعضی وجود خودشان را گناه می دانند. شما می گویی چرا من درست کار نمی کنم. محزون که شدی استغفار کن. چه غم خود را داشته باشی و چه غم مؤمنین را ، استغفار غم ها را از بین می برد. همان طور که وقتی خطا می کنی همه صدمه می بینند، مثلاً وقتی چند نفر کفران نعمت می کنند به همه ضرر می رسد؛ استغفار هم که می کنی به همه ماسوای خودت نفع میرسانی.
در حدیث است که هشت چیز شما دست خداست: موت و حیات، مرض و صحت، فقر و غنا، خواب و بیداری، چه چیزی می ماند که دست خودمان باشد؟
چه زمانی برای حاجت خود اصرار کنیم
به گزارش خبرگزاری فارس، آیتالله محمدعلی جاودان در ادامه مباحث اخلاقی خود در ماه مبارک رمضان درباره «اصرار و پافشاری در درگاه الهی» نکاتی را بیان کرد که در پی میآید:
*اصرار بر حاجت داشته باشیم یا نه؟
عدهای اعتقاد دارند، همین که انسان از خدا خواسته خود را بخواهد کافی است، باید بقیه را به خدا سپرد و بگذاریم هر آنچه مقدر ما است، همان شود؛ اینقدر به درب خانه خدا اظهار حاجت و اصرار نکنیم، چون خداوند کریم است و مهربان و هر چه صلاح ما باشد را به ما میدهد. چرا اینقدر برای رسیدن به خواستهها نذر میکنید و روی آن پافشاری میکنید؛ این کاری اشتباه است، ولی این برداشتی است که با معارف ما مخالف است. سیره حضرات معصومین صلوات الله علیهم اجمعین و بلکه بالاتر در کلمات این بزرگواران برخلاف این دیدگاه آمده است. دستوراتی که از ائمه اطهار رسیده است برخلاف آن چیزی است که آن عده گفتهاند.
*اصرار و پافشاری فقط به سوی او!
از جمله این فرمایش حضرت باقر علیهالسلام که فرمودند: «وَ اللَّهِ لَا یُلِحُّ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی حَاجَتِهِ إِلَّا قَضَاهَا لَهُ»، به خدا سوگند بنده مؤمن در حاجت خود به خدای تعالی اصرار نمیورزد، مگر اینکه خدای متعال حاجت او را بر آورده میکند»، این روایت نشان میدهد که نه تنها اظهار احتیاج به درگاه الهی کاری پسندیده است، بلکه اصرار بر آن نیز ستوده شده و در پی آن برآورده شدن حاجات نوید داده شده است. حضرت صادق علیهالسلام فرمودند: «اِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ کَرِهَ إِلْحَاحَ النَّاسِ بَعْضِهِمْ عَلَى بَعْضٍ فِی الْمَسْأَلَةِ وَأَحَبَّ ذَلِکَ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یُحِبُّ أَنْ یُسْأَلَ وَ یُطْلَبَ مَا عِنْدَهُ»؛ خدای تبارک و تعالی اینکه مردمان به یکدیگر اصرار و الحاح کنند، را دوست نمیدارد، اما این اصرار و الحاح را نسبت به خودش دوست میدارد.
همچنین حضرت صادق علیهالسلام از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقل کردند که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً طَلَبَ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ حَاجَةً فَأَلَحَّ فِی الدُّعَاءِ اسْتُجِیبَ لَهُ أَوْ لَمْ یُسْتَجَبْ لَه»؛ خدا رحمت کند بندهای را که حاجت خود را از خدا طلب میکند و بر آن اصرار میورزد، مستجاب بشود یا نشود.
اصلاح طلبان براي عبور از موسوي و ادعاي تقلب مسابقه گذاشته اند
مشاور كلاهبردار كروبي، اصلاح طلبان را به كلاهبرداري متهم كرد و از رئيس شوراي هماهنگي سبز خواست تا در مقابل آنها افشاگري كند.
به نقل از کیهان: مجتبي واحدي كه مدتي است اعلام جدايي از كروبي كرده، خطاب به اردشير اميرارجمند نوشت: موضع شجاعانه كروبي و موسوي به نفع ديدگاه هاي سازشكارانه سانسور مي شود. به نظر مي رسد عده اي كه احتمالاً در جبهه اصلاحات خودي تلقي مي شوند به دنبال آن هستند كه اقدامات غيرموجه خويش را مستند به ديدگاه هاي آن دو نشان دهند و بدين طريق بابت حضور در نمايش انتخابات بر سر ميرحسين موسوي منت هم بگذارند! من نمي دانم موسوي چه قدر امروز بيانيه شماره 17 را راهگشا مي داند كه دوستان در حد افراط به وفاداري بر قانون اساسي پافشاري مي كنند.
وي اضافه كرد: گمان مي كنم نمي توان با خلاصه كردن همه چيز در سخني كه موسوي بيش از چهارصد روز قبل از آغاز حبس خانگي خود گفته چارچوبي مطابق ميل برخي افراد ساخت و هركس را كه با ارائه شواهد و قرائن كافي، خواستار «در انداختن طرحي نو» است از ميدان به در كرد. آنچه باعث نگراني شده ومي شود تلاشي است كه عده اي از مشتاقان حضور در نمايش انتخاباتي سال 92 آغاز كرده اند. آنها با بزرگ نمايي بخشي از بيانيه 17 و سانسور روح اصلي آن بيانيه به دنبال توجيه نزديك شدن احتمالي خود به حكومت هستند. اين سانسورچي هاي مدعي اصلاح طلبي با پذيرفتن دخالت نظام در موضوع تاييد صلاحيت ها، در محافل خود به دنبال شناسايي كساني هستند كه امكان عبور از فيلتر شوراي نگهبان را داشته باشند.
واحدي نوشت: آنها به صورت افراطي بر «وفاداري به قانون اساسي» كه بنا بر دلايل فراوان موسوي مي تواند در آن تجديدنظر كرده باشد تكيه مي كنند و در عين حال با توسل غيرصادقانه بر بيانيه هفدهم، بسياري از «مسلمات» آن بيانيه را سانسور مي نمايند. از جمله، در حالي كه اصولي ترين راه حل هاي مندرج در بيانيه هفدهم، رهايي همه زندانيان سياسي و آزادي مطبوعات است، عده اي با سانسور اين بخش از ديدگاه هاي موسوي، به دنبال همراه ساختن ساير اصلاح طلبان با اين ديدگاه خطرناك هستند كه «آزادي مطبوعات و رهايي زندانيان سياسي اگرچه مهم است اما اولويت اول نيست.» البته كسي نمي تواند از مشتاقان شركت در انتخابات بخواهد كه بر اين اشتياق خويش لجام بزنند اما توجيه اين اشتياق با گرته برداري غيرامانت دارانه از بيانيه هفدهم و ساير مواضع موسوي و كروبي، كاري غيراخلاقي و خسارت بار است كه توقع مي رود شما، در برابر آن بايستيد.
وي خاطرنشان كرد: اگر كساني مايلند بيانيه نهصد و پنجاه روز پيش موسوي را بدون توجه به همه وقايع دو سال و نيم اخير، معيار همه فعاليت هاي خويش قرار دهند حق آنست كه از تحريف و تفسير رندانه آن جلوگيري نمايند. فراموش نكنيم كه آن افراد هيچگاه به صورت كامل با جنبش سبز و ادعاي اصلي آن يعني دزديده شدن آرا همراه نبوده اند. تفاوت ديدگاه آنان با موسوي و كروبي در مقوله انتخابات نيز در روز دوازدهم اسفند 90 آشكار شد.
يادآور مي شود امير ارجمند از حاميان تحريم انتخابات مجلس بود اما پس از شركت خاتمي در آن انتخابات سعي كرد به توجيه اين اقدام بپردازد.
آخرين خبرها از وضعيت زائران ربوده شده ايراني در دمشق
در حالي كه معاون وزيرامورخارجه هرگونه ادعاي عضويت زائران ربوده شده در سپاه پاسداران را قاطعانه تكذيب كرد ربايندگان اعلام كردند تا روشن نشدن هويت اين افراد با هيچ كشوري مذاكره نمي كنيم.
به نقل از کیهان: روزنامه نيويورك تايمز به نقل از كلنل مالك الكردي، معاون فرمانده گروه موسوم به ارتش آزاد سوريه گزارش داد: گروهي كه مسئوليت ربودن زائران ايراني را به عهده گرفته، ظاهرا بدون مشورت با ارتش آزاد اين اقدام را انجام داده است.
ايران از تركيه و قطر براي آزادي زائران ايراني درخواست كمك كرده است، اما براساس گزارش خبرگزاري رويترز از دوبي، گروه سوري كه اقدام به ربودن زائران ايراني كرده است مي گويد كه با هيچ كشوري براي آزادي آنها تماسي نداشته است.
شبكه تلويزيوني العربيه روز يكشنبه تصاويري ويدئويي را پخش كرد كه در آن ادعا شد 47 زائر ايراني ربوده شده در دمشق هستند، در اين تصاوير افراد مسلحي كه خود را عضو تيپ البراء وابسته به ارتش آزاد سوريه معرفي مي كنند مسئوليت ربودن زائران ايراني را به عهده گرفتند.
بنا بر گزارش رويترز، پس از پخش اين تصاوير عبدالناصر الشمير، فرمانده البراء كه بخشي از گروه ارتش آزاد سوريه است در مصاحبه اي با تلويزيون العربيه مستقر در دوبي گفت: مذاكرات با طرف هاي داخل يا خارج سوريه تا زماني كه هويت ايراني ها را تاييد نكنيم انجام نمي گيرد.
وي افزود: بررسي اسنادي كه هويت اين افراد را مشخص مي كند ادامه دارد و در زمان مقتضي يافته هاي مان را علني خواهيم كرد.
اين در حالي است كه حسين امير عبداللهيان، معاون وزير امور خارجه ايران با رد ادعاي شورشيان سوري درباره عضويت زائران ايراني گروگان گرفته شده در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، گفت: برنامه ربودن زائران ايراني از پيش طراحي شده بود.
تلاش هاي وزارت خارجه
براي آزادي زائران ادامه دارد
حسين امير عبداللهيان معاون امور كشورهاي عربي و آفريقايي وزير امورخارجه كشورمان نيز در گفت وگو با العالم گفت؛ تلاش هاي وزارت خارجه براي آزادي زائران ربوده شده در سوريه همچنان ادامه دارد.
وي تصريح كرد: وضعيت دمشق پايتخت سوريه به گونه اي است كه امكان حضور زوار ايراني با سازماندهي و رعايت جوانب امنيتي در مرقدهاي مطهر حضرت زينب و حضرت رقيه(س) فراهم بوده و هست.
عبداللهيان ادامه داد: در جريان گروگانگيري زائران ايراني در حومه دمشق، به نظر مي رسد كه با طراحي برخي طرف ها چنين دامي گسترده شد، در حالي كه اتوبوس حامل اين افراد با هماهنگي و سازمان دهي سازمان حج و زيارت ايران وارد سوريه شده بود.
امير عبداللهيان افزود: در نخستين روزهايي كه ناامني در پايتخت سوريه تشديد شده بود، سازمان حج و زيارت اعزام زائران را متوقف كرد؛ اما پس از عادي شدن اوضاع بلافاصله اعزام زوار از سر گرفته شد.
معاون وزيرخارجه ايران تاكيد كرد: ما قويا هرگونه ادعاي برخي از رسانه هاي گروهي مبني بر اينكه اين زوار از نيروهاي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بوده اند را رد مي كنيم اين زائران به مناسبت ميلاد امام حسن مجتبي(ع) عازم زيارت بودند، اما طرف هايي به دنبال ربودن اتباع و زائران ايراني در سوريه هستند.
امير عبداللهيان، گفت: شورشيان در چارچوب اين سناريو در يك مرحله گروهي 10 نفره و در مرحله اي ديگر گروهي 11 نفره را گرفتند تا جلوي حمايت هاي مردم ايران از مردم سوريه را سد كنند.
وي همچنين گفت: علي اكبر صالحي، وزير امور خارجه كشورمان با همتاي ترك و قطري خود مكالمه تلفني داشته و آنها تاكيد كردند كه از همه ظرفيت خود براي آزادي زائران ايراني استفاده خواهند كرد.
امير عبداللهيان خاطرنشان كرد: اطلاعات مناسب و خوبي درباره مكان اختفاي اين افراد به دست آمده است و موضوع از كانال هاي سياسي دنبال مي شود تا زائران از دست تروريست ها آزاد شوند.
اشک تمساح مجری خبر تلویزیون من وتو برای ایرانیان داخل+سند
ایستادگی ملت ایران مقابل یک جانبه گرایی و زیاده خواهی کشورهای غربی که تمام سعی و تلاش شان عدم دستیابی ایرانیان به حوزه های مختلف علم و صنعت است قابل ستایش و تحسین است؛در این میان همه ایرانیان قابل تحسین نبوده و نیستند؛هستند کسانی که بر طبل دشمن می کوبند و یاس و ناامیدی را در دل ملت طنین انداز می کنند .
حامیان تروریستهای سوریه در ایران
روزنامههايی که پرچمدار سلفیها میشوند
مدعیالعموم کجاست؟
جواد آقایی
تبرئه انگلیس از ترور دانشمندان هسته ای!
به نقل از جام نیوز، شبکه سلطنتی انگلیس "بی بی سی فارسی" (BBCPersian) دوشنبه 16مرداد (August.06) در واکنش به مستند "کلوپ ترور" که در شبکه 1 سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد و مسئول حملات تروریستی را آمریکا، انگلیس و اسرائیل خواند، برای دومین شب متوالی اقدام به پوشش خبری آن کرده و با تحلیل در مورد ترور دانشمندان هسته ای سعی در تبرئه دولت انگلیس از این اقدام تروریستی کرد.
چندی پیش "جان سایرز" (john sawers) رئیس جدید "MI6" در اظهاراتی خلاف عرف دیگر روسای پیشین دستگاه اطلاعاتی انگلیس در گفتگو با روزنامه "دیلی تلگراف" تاکید کرده بود که جاسوسان انگلیسی چهار سال پیش در اقداماتی توانسته بودند ایران را از دستیابی به سلاح اتمی بازدارند. وی در این اظهارات مدعی شد که این اقدام در سال 2008 رخ داده و ایران از سال 2012 به دوسال دیگر نیاز دارد که به سلاح اتمی دست یابد.
این سخنان در حالی مطرح شد که تاکید رئیس MI6
بدین معنا است که جاسوسان انگلیسی در تلاش برای توقف برنامه صلح آمیز هسته ای ایران
دست به هر اقدام امنیتی و ضد امنیتی زده اند. اقداماتی که به راحتی و طبق مستندات
روشن و مشخصِ دستگاه اطلاعاتی و امنیتی ایران، می توان بر اساس این سخنان ترور
دانشمندان هسته ای را نیز به آن پیوند زد.
مهدی کروبی در یک سایت ضد انقلاب:اجرمواضع اخیرم ازمقاومت قبل ازانقلابم بیشتراست!+سند
و شنیده شده است که دیدارهای رهبران جنبش سبز میرحسین موسوی و مهدی کروبی با خانواده هایشان مرتب تر شده اما تحت تدابیر بسیار شدید امنیتی برگزار می شود. در این دیدارها مکالمات بشدت کنترل و شنود میشود. خانواده ها نیز برای عدم انتقال حتی جمله ای کوتاه از مکالمات شدیدا تحت فشار هستند. اما گاه از محافلی غیر از خانواده ها نیز بخش هایی از این مکالمات به بیرون درز پیدا میکند!
بی بی سی:هدف تحریم ها براندازی است/تحریم ها بی اثربوده اند
[سلطانپور]: انتظار میرود
طرح افزایش تحریمهای ایران که دیروز در مجلسخبرگان آمریکا به تصویب رسید به زودی
به تصویب مجلس سنا هم برسد و روی میز باراک اوباما برود برای امضای نهایی
تحریمهایی که بعضی نمایندگان شدیدترین تا حالا خواندهاند.
[سینا علینژاد]:
هشدارای شدید و غلیظ علیه برنامه اتمی ایران در کنگره آمریکا، پیش از تصویب قانون
دیگری در این کشور ایلیانا رزلهتینن از طراحان اصلی این قانون تا آنجا پیش رفت که
گفت اگر برنامه اتمی ایران مهار نشود امنیت و آینده مردم آمریکا به خطر خواهد
افتاد.
[ایلیانا رزلهتینن]: هدف این توافقنامه فراحزبی که توسط دو شاخه کنگره
اتخاذ شده، محکم کردن حلقه دور گردن حکومت ایران است.
[سینا علینژاد]:
تحریمهای تازه در کنگره مخالفانی هر چند اندک، ولی صریحالهجه داشت.
[دنیس
کوسینیچ]: این تحریمها مستقیماً جامعه مدنی ایران را تضعیف میکند و به رژیم ایران
فرصت میدهد نارضایتی داخلی را بیشتر سرکوب کند.
[علینژاد]: بر اساس این طرح
شرکتها و افرادی که با صنایع نفت و گاز پتروشیمی و همچنین بانک مرکزی ایران همکاری
میکنند هدف گرفته خواهند شد، با این حال بعضی نمایندگان میگویند این تحریمها
هنوز برای منصرف کردن ایران کافی نیست.
[براد شرمن]: امیدی ندارم که این میزان
تحریمها کافی باشد. ما در یک دهه اخیر تحریمهای ضعیف و جسته و گریختهای داشتیم
به تحریمهایی نیاز داریم که دولت ایران را وادار کند بین برنامه اتمی و بقای خود
یکی را انتخاب کند.
[علینژاد]: آقای شرمن در واکنش به اظهارات یک مقام سپاه
پاسداران ایران که اخیراً گفته بود هدف تحریمها به خیابان کشیدن مردم علیه حکومت
است چنین گفت.
[براد شرمن]: ما مسلماً مایل به سقوط رژیم ایران هستیم. این ممکن
است به شکل سقوط شاه باشد که نیازمند حضور میلیونی مردم در خیابانهای تهران است.
بله این یکی از سناریوهایی است که تحریمها قصد به وجود آوردنش را دارند.
[علینژاد]: تحریمهای تازه در کنگره یک روز پس از تدابیر تازهای که
رئیسجمهوری آمریکا در نطر گرفت تصویب شد. کنگره و کاخ سفید معمولاً در مورد نحوه
برخورد با ایران با همدیگر رقابت دارند، اما گفته میشود که این بار همکاریهای
نزدیکی داشتند. مقامات کاخ سفید گفتهاند که دستور این هفته آقای اوباما برای تحریم
ایران در واقع مکمل قانون کنگره است و برای رقابت با آن صادر نشده است. ناظران
میگویند این که دولت و کنگرهآمریکا دایم تحریمهای تازهای را علیه ایران وضع
میکنند نشاندهنده توانایی ایران در دور زدن تحریمها است. به علاوه (نایاک) شورای
ملی ایرانیان در آمریکا این تحریمها را زیانبار میداند.
[جمال عبدی]: این
تحریمها مانعی است بر سر راه پیشرفت اقدامات دیپلماتیک و ایران را به انجام دادن
آنچه جامعه جهانی در مورد برنامه اتمیاش انتظار دارد تشویق نمیکند.
مرگ بر اسرائیل باعث میشود تلویزیونت را از دست بدهی!
به نقل از باشگاه خبرنگاران، رضا صفا که در کارنامه اش انبوهی از توهین ها علیه مردم ایران و اسلام را انبار کرده است ، اینبار نیز مانند دفعات قبل ضمن گدایی از بینندگان شبکه مسیحی اش باردیگر به ستایش رژیم اشغالگر قدس و آمریکا البته با ادبیاتی به مراتب مضحک تر از دفعات قبل پرداخت.
وی در این سخنرانی تلویزیونی پشت پرده مخاطبان 270 نفری اش را بر ملا کرد و بر دروغ های مکرر شبکه های تبلیغاتی مسیحیت صهیونیستی مبنی بر اینکه این گروهها چندین میلیون نفر عضو و هوادار دارند خط بطلان کشید و آمارهای دروغین خودش را تکذیب کرد.
متن کامل اظهارات وی در جانبداری از رژیم اسرائیل و آمریکا و همچنین سخنان متناقض او در برانگیختن احساسات بینندگان تلویزیون نجات به این شرح می باشد:
اگر ایران را نگاه
کنید، الان میگویند، شاید در حدود 6 میلیون نفر به عیسی خداوند ایمان آوردند. اگر
6 میلیون نفر ایمان آوردند، بگویم که حالا این رقم زیاد است، اگر یک میلیون نفر
ایمان آوردند اگر این یک میلیون نفری که تلویزیون نجات را نگاه میکنند، روزی 10
میلیون تومان بگذارند برای کمک به تلویزیون نجات مثلاً روزی یک دلار بگذارند، اگر
یک میلیون نفر این کار را بکنند میشود یک میلیون دلار روزانه، ولی ما الان
میبینیم که من یکسال و خردهای است که دارم راجع به بخشش صحبت میکنم، راجع به
همیاری کمک، ولی الان میبینیم که فقط 270 نفر دارند به ما کمک میکنند. این در
مورد کمبود دانش ما است، چون همانطوری که گفتم، جایی که بخشش کم است انجیل کم است،
جایی که انجیل کم است برکت کم است، درو کم است، محصول کم است. جایی که انجیل نیست
تاریکی است، بدبختی است و مرگ و غیره است.
کشورهای عربی، پولدارترین کشورهای
روی زمین هستند. 21 کشور عرب وجود دارد، اگر نگاه کنید، چون انجیل در آنجا کم است
مردمش فقیر و در گناه زندگی میکنند، بدبخت و بیدانش. همه دانشی که تمام عربها
دارند میگیرند همه را بایستی بروند از آمریکا و اروپا بگیرند، این همه که شما در
ایران میگویید، مرگ بر آمریکا، اگر واقعاًاینگونه شود و آمریکا مرگ بگیرد، اولین
چیزی که شما از دست میدهید، تمام تلویزیونتان است، تمام رادیویتان است و تمام
این تلفنتان است.
این تلفنتان و تمام این اجزای گوشیتان در اسراییل ساخته
میشود. اکثر کامپیوترهایی که شما دارید استفاده میکنید، وسایل درونیاش در
اسراییل درست میشود. سازمان اینتل که یک سازمان آمریکایی است بیشتر آن در اسراییل
انجام میشود، این است که به محض این که مرگ بر اسراییل شود، مرگ بر آمریکا شود،
شما کامپیوترت را از دست میدهی، تلویزیونت را از دست میدهی، ماهوارهات را از دست
میدهی، برقات را از دست میدهی، کارات را از دست میدهی، یعنی هر چه شما داری به
جز فرش، همه از اسراییل و آمریکا است.
یک سایت ضد انقلاب مدعی شد:صرف افطاری سران فتنه با خانواده هایشان
به نقل از صراط - شنیده
شده است که در روز های ماه مبارک رمضان دیدار های سران فتنه با خانواده هایشان شدت
گرفته و مواضع جدید از آنان برای هدایت برخی تحرکات جنبش موسوم به سبز در این
دیدارها عنوان شده است .
سایت ضد انقلاب "ملی مذهبی" در خبری که صبح امروز
منتشر کرد به نقل از خانواده های موسوی و کروبی از چندین ملاقات حضوری و تلفنی سران
فتنه در ماه مبارک رمضان با خانواده هایشان خبر داد و اعلام کرد آن دو هنوز بر سر
مواضع خصمانه خود علیه نظام و انقلاب ایستاده اند .
شنیده ها حاکی از آن است
که مهدی کروبی در این دیدار ها با عنوان این نکته که مواضع اخیرم بهترین مواضع طول
عمرم بوده است گفته : اجر مبارزه 88 از مقاومت قبل از انقلابم بیشتر است و احساس
رضایت زیادی میکنم.
در دیدار های مذکور که به ادعای سایت ملی مذهبی بخش هایی
از آن توسط فرزندان سران فتنه به بیرون درز کرده است تبادل نظر هایی در رابطه با
آینده جریان فتنه هم مطرح شده است .
لارم به ذکر است چندی پیش برخی از
سیاسیون کشور خواستار آزادی سران فتنه از حصر خانگی به دلیل متنبه شدن آنان از
اعمال خود بودند اما به نظر می رسد با انتشار چنین خبر هایی ، آن هم از نزدیکترین
افراد خانواده این افراد هیچ نشانه ای از پشیمانی از اقدامات براندازانه 88 تاکنون
در آنها دیده نمی شود .
مردم ایران حق رفتن به کافی شاپ و خوردن مرغ را ندارند
به طوریکه اخیرا ماهنامه آتلانتیک در گزارشی با عنوان « تازه ترین کارهایی که نمی توانید در ایران انجام دهید» به قلم « مکس فیشر» مدعی شده در ایران مردم حق رفتن به کافی شاپ و تماشای مرغ در تلویزیون را ندارند!
در بخشی از این گزارش می خوانیم «مقامات ایرانی دو راه برای سرکوب تعطیلات آخر هفته پیدا کرده اند: ایرانی ها نمی توانند بعد از این در کافی شاپ ها حضور یابند و یا خوردن مرغ در تلویزیون را ببینید.»
نویسنده که تحلیل خود را بر اساس دریافت غلط خود از وضعیت داخلی ایران استوار کرده در ادامه می افزاید « محدودیت های جدید، نامعقول و مضحک به نظر می رسد و واقعا هم همین طور است ولی با توجه به منطق داخلی اعمال فشار و ظلم بر ایرانیان، این محدودیت ها تا حدودی معنادار می شود و نشانه هایی است از این که جامعه ایرانی چه رنج شدیدی در مواجهه و رویارویی کشورش با غرب متحمل می شود!»
اگر این مثال را به عنوان مشتی از خروارها عنوان تلبیغاتی غرب بر علیه ایران بدانیم کاملا مشخص می شود که معنی نقض حقوق بشر در ایران ، حرکت ایران به سمت تولید سلاح های هسته ای و دهها مورد دیگر تا چه اندازه صحت دارد!
ما چیزی به عنوان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نداریم!
اخیرا وبسایت موسوم به ایرانیان در یادداشتی با عنوان «گور خالی» به نقد مواضع ملی گرایان مشروطه طلب حامی دکتر مصدق پرداخته و مدعی شده اساسا شاه مخلوع اقدام به «کودتا» نکرده است.
در بخشی از این یادداشت می خوانیم « دکتر مصدق نخست وزیر وقت به دلیل مخالفتهای مجلس با وی (به هر دلیل) عوض اینکه طبق روشهای دموکراتیک از مجلس تقاضای رای اعتماد کند و در صورت رای نیاوردن استعفاء دهد، با انجام رفراندومی در ۱۶ مرداد ۳۲ مجلس را به بهانه اینکه نمایندگانش نوکر آمریکا و انگلیس و کمپانی های نفتی هستند، منحل میکند تا از شر مخالفتهایش برای همیشه راحت باشد. این کار عملاً ابتکار عمل را در اختیار شاه قرار میدهد. چون طبق اصل ۴۶ متمم قانون اساسی دوران مشروطیت شاه مخیر بود در دوران فترت (نبود مجلس) نخست وزیر را با فرمانی عزل و هر کسی را که مایل بود به صدر اعظمی بر گزیند... بنابراین با وجود تعطیلی مجلس، شاه قانوناً حق داشت با دستخطی دکتر مصدق را عزل و هر کسی را که صلاح میداند (در این مورد سرلشگر فضل ا.. زاهدی) را به نخست وزیری بگمارد! ... بنابراین اطلاق واژه کودتا به حادثه روز ۲۵ مرداد اصلاً درست نیست. خود مصدق ۹ روز قبل از آن با انحلال مجلس عملاً و قانوناً ابتکار عمل را به شاه داده بود.»
این ادعا در شرائطی مطرح می شود که طی ماههای گذشته ورشکستگان سیاسی خارج نشین تلاش گسترده ای برای کنار هم جمع کردن گروهک های اپوزیسیون از جمله ملی گراها و سلطنت طلب ها مبذول کرده بودند که نمونه های آشکار آن را می توان در نشست های واشنگتن ، استکهلم و بروکسل مشاهده کرد. اما گویا دامنه اختلافات درونی این گروهک ها چیزی بیش از یک تفاوت در برداشت است.
رئيس گروه تروريستي "موساد" بايد در دادگاه لاهه محاكمه شود
به نقل
از باشگاه خبرنگاران: مسعود شفيعي، با اشاره به اعترافات صريح عوامل ترور دانشمندان
هستهاي كشورمان در مستند "كلوپ ترور" اظهار داشت: اين مستند گوياي حقايقي است كه
در مجامع بينالمللي از تلاش رژيم صهيونيستي در راستاي به شهادت رساندن دانشمندان
هستهاي كشورمان پرده برميدارد.
اين وكيل پايه يك دادگستري ادامه داد: با
پيگيري وزارت اطلاعات عوامل ترور دانشمندان هستهاي ايران شناسايي و سرشاخه اصلي
اين ترورها يعني موساد و اسرائيل هم بارها به طراحي نقشههاي ترور در اين زمينه
تاكيد داشتهاند.
وي تاكيد كرد: با افشاگريهاي مستند "كلوپ ترور" ايران
بايد حقوق تضييع شده خود را مبني بر ترور دانشمندان هستهاي كشورمان در مجامع بين
المللي با جديت پيگري كند.
شفيعي با اشاره به تاكيد رژيم صهيونيستي براي به
شهادت رساندن دانشمندان هستهاي كشورمان افزود: موساد براي ترور دانشمندان هستهاي
ايران و اخلال در ادامه فعاليت صلح آميز هستهاي كشورمان نقشههاي بسياري طراحي
كرده و بارها هم در مجامع بينالمللي بر اين گستاخيها صحه گذاشته است.
وي
تصريح كرد: ايران بايد عليه اسرائيل اعلام جرم كرده و مطالبات خود را از موضع حقوقي
در مجامع بين المللي مطرح و پيگيري كند.
شفيعي با بيان اين كه عضويت ايران
در سازمان ملل نشان دهنده حقوق ايران در مجامع بينالمللي است افزود: هر چند كه
ايران به دليل دخالتهاي آمريكا عضويتي در كنوانسيون حقوق كيفري بين المللي ندارد
اما با ارسال اظهار نامه حقوقي و شكايت عليه اسرائيل به سازمان ملل ميتواند مساله
ترور دانشمندان هسته اي را پيگيري كند.
وي افزود: ترور در تمام جهان جنايتي
غير قابل بخشش و مذموم است و اسرائيل بايد در مجامع بين المللي پاسخگوي مديريت
ترورها در ايران باشد.
اين وكيل پايه يك دادگستري خاطرنشان كرد: مديريت
ترورهاي رژيم صهيونيسيتي به عهده گروه تروريستي موساد است و رئيس موساد بايد در
داگاه لاهه محاكمه شود.
تسلطي مجدد بر فعاليت سرويسهاي جاسوسي موساد،سيا و MI6
وي تصريح كرد: اين عمليات به حدي پيچيده و گسترده بود كه تلاش سربازان گمنام امام زمان (عج) در شناسايي و دستگيري عاملان ترور شهداي هستهاي كشورمان نشان از توانمندي و قدرت بالاي وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي ايران دارد.
سخنگوي كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس در ادامه به اعترافات افراد دستگير شده اشاره كرد و گفت: براساس اعترافات افراد دستگير شده برنامه ريزيهاي گستردهاي در دستور كار سرويسهاي جاسوسي موساد، سيا و MI6 قرار داشت تا توطئه و جنايت دولتهاي مدعي حقوق بشر را پياده كنند ولي با هوشياري نيروهاي امنيتي كشورمان نقشه آنها نقش بر آب شد.
وي تصريح كرد: نحوه ارتباط دهي و برنامه ريزي پوششي كه افراد بدون ارتباط با يكديگر در حال فعاليت هستند نشان دهنده پيچيدگي و سلولي بودن عمليات آنها بود.
مخبر كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي هم چنين به پخش مستند كلوپ ترور كه نحوه دستگيري و اعترافات متهمين را به تصوير كشيده است اشاره كرد و گفت: فعاليت سربازان گمنام امام زمان (عج) كه در اين مستند بخشي از آن پخش شد تحسين اعضاي اين كميسيون را در پي داشت.
نقوي حسيني خاطر نشان كرد: عمليات دستگيري عوامل ترور شهداي هسته اي كشورمان نشان دهنده اقتدار جمهوري اسلامي ايران بوده و قطعا اولين و آخرين افتخار آفريني دستگاه امنيتي كشورمان نخواهد بود.